۱۳۹۰ تیر ۷, سه‌شنبه

نگاهی به حرکت های ضد رژیم در سه دهه ی اخیر پیش از جنبش سبز؛ بخش نخست) جنبش ما هستیم در درون ایران


پیش گفتار

همه ی آنانی که با سرشت و سرگذشت سی ساله ی جمهوری اسلامی آشنایی دارند، نیک می دانند که همانگونه که سرکوب و کشتار و خودکامگی و خودمداری (استبداد و دیکتاتوری) از آغازین روزهای برقراری آن و رفراندوم ساختگی 12 فروردین، نسبت به احزاب مختلف اعمال شد، روح اعتراض و اپوزیسیون هم که مولُود سرکوب عریان این حکومت غیر مردمی و ضد ایرانی بود، رُخ نمود.

گروهی از روشنفکران و هموندان احزاب سیاسی که سادلوحانه برای دستیابی به سراب آزادی سیاسی! تنها آرمان سرنگونی شاه را حتا با وجود آلترناتیو خمینی! در سر می پروراندند و بر آن پافشاری می کردند و پس از آن که با وعده های دروغ آیت الله خمینی، انقلاب و رهرو امامی شدند! اندکی بعد، دسته دسته به جوخه های مرگ و چوبه های دار سپرده شدند. باقیمانده ی این احزاب و گروه ها هم پس از پذیرش تبعید اجباری، در صف اپوزیسیون جمهوری اسلامی، به کار سیاسی خود ادامه دادند.

از همان آغاز نیز، حرکت های اعتراضی و ضد حکومتی، مانند اعتراض زنان به حجاب اجباری در سال های نخست انقلاب یا جنبش دانشجویی 18 تیر، روی داد. بنابراین آشکار می شود که نه سرکوب و نه اعتراض، محدود و منحصر به دو سال اخیر نیست و با هیچ "قیچی" نمی توان تاریخ سرکوب رژیم و اعتراض به آن را تنها و تنها از 22 خرداد 88، بُرش زد و آغازید!

احزاب سیاسی ضد رژیم در طی این سه دهه، فراز و فرودهای زیادی داشته اند، اما در بین آنها کمتر گروه –یا بهتر است بگوییم: هیچ گروه و دسته ای- را نمی توان یافت که با داشتن رسانه و حتا بودجه ی مالی، بتواند حرکتی منسجم را در درون ایران بیافریند و مردم را دور هم گرد آورده و به خیابان ها و مکان های عمومی بکشاند.

افزون بر این، یکی از نقاط ضعف مشترک این احزاب سیاسی، پافشاری بر نزاع ها و جدال های کلیشه ای گذشته –همچون درگیری میان هواداران شاه و مصدق، جمهوری خواه و پادشاهی خواه، چپی و راستی- است که بیشترین بهره از این بحث های کلیشه ای را خود حکومت برده است. اغلب، رسانه های این گروه ها، آماج درگیری بین جناح های مختلف بوده است؛ برای نمونه: هرگز دیده نشده که در تلویزیون این گروه ها، دو حزب کاملا مخالف، در کنار هم بنشینند و با منطق گفتگو کنند.

جنبش ملی ما هستیم از بدو پیدایش تاکنون

پس از بازگفتن این مقدمه، و بعد از جنجال ها و سرکوب های دو سال گذشته -که شوربختانه با کم خردی یا غرض ورزی عده ای، بسیاری از کوشندگان گروه های مختلف سیاسی، عقیدتی، فرهنگی و اجتماعی، همچون جنبش دانشجویی، کارگری، زنان و وکلا که حرکت هایشان کاملا مسالمت آمیز بود، در چنگال حکومت گرفتار شدند، یا آنها که پیش تر زندانی بودند، محکومیتشان تحت الشعاع رویدادهای پس از انتخابات، تشدید شد و حتا تعدادی به اعدام محکوم شدند و همین رویدادهای پس از انتخابات، دامان جنبش ما هستیم را هم گرفت. بسیاری زندانی، مخفی و یا مجبور به ترک میهن شدند...- اینک، شایسته است با نگاهی منصفانه و داوری دادگرانه به اقدامات جنبش ملی ما هستیم، در دو بخش "درون ایران" و "برون مرز" بپردازیم؛

بیش از دوازده سال از برپایی تلویزیون کانال یک و چهار سال از پیدایی جنبش ملی ما هستیم می گذرد. اگر با دیدی دادگرانه، منصفانه و فارغ از تعلق و یک سونگری به این رسانه و این جنبش نگریسته شود، نتایج زیر بدست می آید:

1) به جرات می توان ادعا کرد، کانال یک، نخستین و تنها رسانه ای بوده و هست که دموکراسی، آزادی بیان و چند صدایی را در تاریخ یکسد سال گذشته، معنا و تجسم بخشیده است.

کانال یک، یک آرمان-شهر ِ کوچک است. که هر ایرانی آرزو دارد در کشورش مابین گروه های گوناگون، از سیاست پیشه ترین تا خنثاترین و از راست ترین تا چپ ترین، پیرو این مکتب فکری باشد: روش مبتنی بر احترام و گفتگو و توافق. از این روی است که کانال یک برای نخستین بار اتحاد و هم بستگی را معنا کرده است. آری، اتحاد به معنای یکی شدن و یکی بودن نیست، بلکه به معنای ملی بودن و ایرانی بودن است، در عین داشتن بیشترین تفاوت و گوناگونی.

2) یکی از آرمان های یکسان کانال یک و جنبش ملی ما هستیم، شناخت هویت ملی و تاکید بر ملی گرایی به عنوان عامل ماندگاری هر حرکتی بوده است.

برنامه های گسترده پیرامون فرهنگ ایران (فرهنگی کهن و ارزشمند که توهین به هیچ باوری را نمی پذیرد و جنبش ما هستیم هم همواره بر مدار آن حرکت کرده است)، به همراه چند گردهمایی برای پاسداشت روز جهانی کورش بزرگ، بنیانگزار حقوق بشر و اعتراض به امارات عربی، برای کابرد نام جعلی برای خلیج همیشگی پارس، گام هایی بوده و هست که مردمان خود گم کرده، خرد از کف داده و فرهنگ باخته را به جاویدان های ارزشمند فرهنگ ایران کشاند و این داستان هنوز سر دراز دارد.

3) با نگرش به دو گزینه ی بالا است که حرکت های جنبش ما هستیم در درون ایران را می توان اینگونه ارزیابی و دسته بندی کرد:

الف) جنبش ملی ما هستیم، نخستین و تنها جریانی بود که توانست ایرانیان درون مرز را از هر طبقه و طیف و دسته و گروه و باور و قوم و شهری –از خراسان تا کرمانشاهان، از آذربایجان تا تهران- و –از توده ی مردم تا قشر تحصیل کرده- به گونه ای منسجم و هم بسته، به فضای عمومی بکشاند.

ب) حرکت های برآمده از جنبش ما هستیم، اصلی ترین و اساسی ترین مولفه ای را که طی هزار و چهارسد سال گذشته، به وسیله ی بیگانگان و دشمنان ایران، کم رنگ و کم رونق شده بود و بیشترین ویرانی جمهوری اسلامی نیز در این سه دهه، معطوف به آن بود –یعنی فرهنگ ایرانی و هویت ملی- شناساند و بر سپهر آن پرتو افکند.

جنبش ما هستیم، نخستین بار، در پی فراخوان حزب پان ایرانیسم در داخل ایران، از مردم خواست تا در اعتراض به تحریف نام خلیج همیشه پارس به وسیله ی ملخک امارات و بی اعتنایی و بی مسئولیتی جمهوری اسلامی، در برابر سفارت امارات در تهران تجمع کنند؛ گردهمایی که با استقبال گسترده ی مردم، توسط نیروهای امنیتی و گارد فشار، به خشونت کشیده شد و ماموران برای بر هم زدن تجمع از گاز اشگ آور استفاده کردند!

از دیگر گردهمایی ها که در پی فراخوان جنبش ما هستیم و سخنگوی آن –شهرام همایون- انجام شد، 7 آبان، روز جهانی کورش بزرگ در پاسارگاد بود. حرکتی که ترس آشکار حکومت را از پویش های فرهنگی-میهنی بیشتر هویدا ساخت. مردم در این روز، شعار می دادند: "ایران وطن ماست، کورش پدر ماست"، "ما هستیم"، "هستم اگر می روم، گر نروم نیستم"... . این خیزش خودجوش سبب شد که یک سال پس از آن در روز کورش، عوامل امنیتی رژیم از ترس هر تجمعی، درب ورودی پاسارگاد را ببندند (رویه ای که سال گذشته نیز تکرار شد و جمهوری اسلامی علاوه بر بستن درب پاسارگاد، درب موزه ی ایران باستان را هم که منشور آزادی کورش در آنجا قرار داشت، بست!) و مردم در بیرون از آرامگاه در زیر باران دست به تجمع زدند.

افزون بر این دو مورد، تاکید جنبش ملی ما هستیم بر نماد کهن و ملی، یعنی پرچم شیر و خورشید، سبب شد که ایرانیان در درون و برون مرز آن را فارغ از هر نوع گرایش حزبی و سیاسی بنگرند و بازشناسند؛ برآیند این بینش و شناخت هم، برافراشتن بیش از 115 پرچم شیر و خورشید در شهرهای گوناگون ایران بود.

ج) یکی دیگر از پایه های اصلی حرکت های جنبش ما هستیم، پافشاری بر اساسی ترین نیاز مردم و به ویژه طبقات محروم -یعنی مشکلات اقتصادی و فقر- و نیز اعتراض به فساد مالی و مافیای اقتصادی حکومت بود.

نخستین بار زمانی که "عباس پالیزدار"، زبان به افشاگری گشود و پرده از مافیای اقتصادی خاندان رفسنجانی برداشت، جنبش ما هستیم از مردم خواست در اعتراض به وضع موجود به صورت مسالمت آمیز به خیابان بیایند. این بار نیز نتیجه شگفت انگیز بود و جمعیت بیشتر و به همان اندازه سرکوب و خشونت عریان تر شده بود. آن روز در تهران و برخی شهرستان ها، شمار زیادی بازداشت شدند؛ فقط برای اعتراض صرف به مشکلات و مسائل اقتصادی!

پس از آن، در زمانی دیگر، طرح "پنج شنبه های نان" و ایجاد صف های بلند در برابر نانوایی ها در اعتراض به گرانی و فقر مطرح شد. حرکتی که در عین سادگی، به پیچیده ترین وجه، نیروهای سرکوبگر و لباس شخصی های جمهوری اسلامی را غافل گیر می کرد. (اخیرا نیز در روز 5 اسفند 2569(1389) در پی فراخوان پنجشنبه ی نان، جهت آزمایش و تست دوباره ی این حرکت، خیابان های پایتخت مامور باران شدند!)

د) یکی دیگر از جنبه های مهم حرکت ما هستیم، همه گیر شدن تجمع ها و محدود نبودن آن به پایتخت و یا شهرهای بزرگ (همانند آن چیزی که در خیزش مردمان کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا شاهدش بودیم و بسیاری از آنها به نتیجه رسید!)، افراشتن پرچم و شعارنویسی در شهرهای مختلف ایران بود؛ به گونه ای که حتا در شهرهای کوچک و حاشیه ای چون: شهر بابک، رضاییه، ایذه... آهنگ ما هستیم طنین انداز شد.

ه) نهایت کوشش جنبش ملی ما هستیم، این بوده و هست که با انجام دادن بیشترین کار مفید، کمترین صدمه و آسیب جانی و مالی به مردم وارد آید. تجمع های اخیر جنبش ما هستیم نیز خود گویایی چنین ادعایی است و اگر این تجمع ها را با آنچه به نام جنبش سبز می شناسند و تعداد تلفات مالی و جانی آن مقایسه کنیم، همه چیز آشکار می شود!

چشم انداز اکنون جنبش ملی ما هستیم

کالبد شکافی چرایی سکوت نسبی تجمع های جنبش ملی ما هستیم در دو سال اخیر و پس از حوادث بعد از انتخابات، دو علت کلی را فرا روی می نهد:

1) عامل بیرونی: بی گمان دلیل اصلی کم رنگ شدن گردهمایی های ما هستیم در این دو سال، رویدادهای پس از انتخابات و پیدایش جنبش سبز بوده است؛ حرکتی که بیش از آنکه سودی به مردم و گروه های گوناگون اپوزیسیون برساند، دستگیری، انزوا، کم کاری و توقف برنامه های این گروه ها را سبب شد و بیش از آنکه به حکومت ضرری برساند، جز بازتر کردن دست آن برای سرکوب عیان تر و عریان تر و گسترش دستگیری ها، سود و خدمتی نرسانده است. طبیعتا، جنبش ملی ما هستیم نیز از این ورطه دور نماند.

2) عامل درونی: یکی از دلایل به ثمر نرسیدن اهداف ایرانیان و دست نیافتن به مطالباتشان را می باید در عدم پیگری آنها و مقطعی کار کردن دانست. چیزی که در خیزش کشورهای منطقه، برعکسش روی داد و مردم با وجود کشتار بیش از حد حکومت علیه مردم، صحنه ی خیابان ها را ترک نکردند. در حالی که خیابان های تهران که دو سال پیش در چنین روزهایی شاهد حضور میلیونی مردم بود، رفته رفته به سکوت رسید!

به هر روی، این ویژگی سرخوردگی و ناامید شدن ایرانیان از پیگیری خواست ها، چیزی است که برای زدودن آن نیاز به فرهنگ سازی و کار فرهنگی است و نخستین گام آن همان شناخت خود و کشور خویش است. آرمانی که جنبش ما هستیم نیز همواره آن را دنبال کرده است.

همگان باید بدانند که بدون یک جنبش ریشه ای فرهنگی، نمی توان روان و نهان ایرانیان را از آفت خرافه های هزار و چهارسد ساله پیراسته کرد.

* * *

در این نوشتار، تنها کوشیدیم به بخشی از کنش های جنبش ملی ما هستیم در درون ایران بپردازیم و در نوشتار پسین نیز به آنچه کانال یک و جنبش ما هستیم در برون مرز انجام داده، خواهیم پرداخت. بدیهی است که آنچه آمد و سپس تر نیز خواهد آمد، همه ی آن برنامه هایی نیست و نخواهد بود که در این سال ها انجام گرفته است.

باشد که با این دو نوشتار، بسیاری از منتقدان و کنجکاوان پاسخ خود را بگیرند. جنبش ملی ما هستیم که در این چند سال با همه ی جفاکاری ها، تنگ چشمی ها، دشمنی ها و بی مهری ها مانده است، امروز و فرداها نیز خواهد ماند.

برخی از فیلم های تچمع های جنبش ملی ما هستیم در داخل ایران:


سروش سکوت
7 تیرماه 2570

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر