۱۳۹۰ فروردین ۱۸, پنجشنبه

سلطنتی خواندن پرچم شیر و خورشید، ترفند نگاهداران حکومت اسلامی



در زمینه ی پرچم شیر و خورشید، در میان طیف های مختلف سیاسی، باورهای گوناگونی وجود دارد؛ برخی آن را نماد حکومت محمدرضاشاه، پرچمی سلطنتی و پادشاهی می دانند. برخی نیز پرچم شیر و خورشید را چیزی بیش از یک نماد نمی دانند و برای آن نقشی ثانویه قائل می شوند. گروهی هم، با شناخت تاریخ این پرچم و نیز باور به مردمی بودن پرچم ها و نه حکومتی بودن آنها، این نماد را یگانه ابزار هم بستگی و اتحاد گروه های مختلف سیاسی و اجتماعی می دانند.

کسانی که شیر و خورشید را نمی پذیرند، به دو گروه کلی می توان بخش کرد: یکی گروهی که برای فریباندن دیگران و در واقع برای حفظ شرایط موجود و پرچم جمهوری اسلامی و کوباندن دوره ی محمدرضاشاه، خدمات پهلوی ها و در نتیجه دوران شکوهند باستان، پرچم شیر و خورشید را نمی پذیرند. و دیگری گروهی که به تاریخچه ی پرچم شیر و خورشید ناآگاهند و در نتیجه براساس دیدگاه سطحی برآمده از دیده ها و شنیده ها، ناشیانه این پرچم را نماد سلطنت می دانند.

گروه نخست، به خوبی می دانند که پرچم شیر و خورشید نیز مانند پرچم های کشورهای دیگر، نه نماد حکومت و دولت، بلکه نماد همبستگی ملی مردمان آن کشور است. این گروه، زمانی که در مورد عدم اثبات سلطنتی بودن پرچم شیر و خورشید، کم می آورند، بهانه هایی همچون: نسبت داشتن شمشیر به قاجاریه یا مذهبی خواندن آن و... را می آورند.

اما حقیقت این است که این گروه، می دانند که شیر و خورشید نماد سلطنت نیست و عامدانه برای پیش بردن اهداف خود و زنده نگاه داشتن دو دستگی ها میان گروه ها، زیر پرچم شیر و خورشید نمی ایستند و حتا بالاتر از آن، وجودش را بر نمی تابند.

شوربختانه، بیشتر معتقدان به این باور، در خارج از کشور هستند؛ در واقع همانگونه که توهم رنگ سبز و بحث در مورد سران جنبش سبز در درون ایران یک امر حاشیه ای شده و دیگر خبری از تقاضای شمارش مجدد رای و انتخابات نیست، باور به سلطنتی بودن پرچم شیر و خورشید و دشمنی با آن نیز در ایران جایگاه زیاد پر رنگی ندارد. این، عوامل حکومت هستند که در لباس سبز و به نام جنبش سبز، همانگونه که هنوز سخن از سبز و رای و انتخابات می کنند، به صورت سازمان یافته سعی در کوباندن پرچم شیر و خورشید و باورمندان آن دارند.

نمونه ی آشکار این گروه، آقای اکبر گنجی بود که در تظاهرات دو سال پیش مقابل سازمان ملل در نیویورک و در اوج اعتراضات مردمی در درون ایران، بین آوردن و نیاوردن پرچم شیر و خورشید خط کشی کرد و مانع شرکت هوادران شیر و خورشید در تظاهرات شد.

سخن از تاریخچه ی شیر و خورشید –که دیگر کمتر کسی است که از آن آگاه نباشد- قصد این نوشته نیست، بله بحث در چرایی مشکل داشتن با این پرچم است.

نگاهی به رویدادهای سی و دو سال اخیر و مشکلات و مصائب مردم ایران به ویژه هم میهنان در تبعید و غربت، پس از برقراری جمهوری اسلامی، نشان می دهد که یکی از عوامل عدم همبستگی گروه های مختلف سیاسی همین پرچم شیر و خورشید بوده است. برای ملتی که غم بی وطنی را با تمام وجود حس کرده است، غم انگیزتر آن است که اختلاف داشتن بر سر یک پرچم مشترک، مانع یک دست شدن اپوزیسیون واقعی جمهوری اسلامی شده است.

در تجمعات و تظاهرات اعتراضی در خارج از کشور، به ویژه پس از انتخابات، شاهد آن بودیم که گروهی با در دست داشتن پرچمی سبز و سرخ و سپید رنگ بدون علامت و یا گاهی با نوشته ی فارسی یا انگلیسی ایران در وسط آن (که بیشتر به پرچم وارونه ی ایتالیا می ماند) در تظارات حضور یافتند. در کمال تاسف باید گفت که این افراد، به عمد یا سهو، بیشترین خدمت را به جمهوری اسلامی کرده اند: نخست اینکه این حرکت چهره ی بسیار زشتی ار نظر بین المللی برای اعتراضات مردم ایران دارد و گویای نوعی خود گم کردگی و دو دستگی است. دوم اینکه جمهوری اسلامی برای پیشبرد اهداف خود در خارج از کشور و نفوذ در اپوزیسیون کوشیده تا به هر طریق به واسطه ی جاسوسان خود، عقاید و باورهای مخالفان با کل نظام را مورد خدشه و حمله قرار دهد. در واقع ابزار تبلیغاتی جاسوسان حکومت در خارج از کشور نه پرچم جمهوری اسلامی، بلکه توهین به پرچم شیر و خورشید و برخورد با پرچم داران آن است.

بحث پرچم از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و این برخلاف دیدگاه آن طیفی است که معتقدند پرچم اهمیت اولیه و اساسی ندارد و صرفا نمادی ثانویه است. این گروه هرگز توجه نکرده اند که اگر این نخستین و اساسی ترین و ساده ترین نماد اتحاد، مورد قبول همگان نباشد، اساسا زیر یک سقف ماندن یا در یک گردهمایی شرکت نمودن گروه های مختلف امکان پذیر نیست؛ جالب است که همین گروه ها بیشترین شعار اتحاد و همبستگی را سر می دهند اما نسبت به پرچم شیر و خورشید با دوگانگی رفتار می کنند.

اساسا، مفهوم اتحاد و هم بستگی، داشتن اندیشه و باور مشترک نیست، بلکه اتحاد در همه جای دنیا مفهوم همبستگی و یکی شدن بر سر آرمان های ملی دارد. این دقیقا همان کلاهبرداری سیاسی بود که آیت الله خمینی در آغاز انقلاب نمود و با سر دادن شعار "همهَ با هم" گروه های سیاسی را فریب داد.

بد نیست، برای آگاهی آن گروه های خارج از کشور که هنوز اختلاف بر سر پرچم را زنده نگاه داشته اند، بسیاری از همفکران "اکبر گنجی" که در تظاهرات خارج از کشور، برای یورش به پرچمداران شیر و خورشید، حتا پلیس خبر کردند و یا بنیادهای به ظاهر فرهنگی همچون "نیپاک" که در جشن ایرانی مهرگان از افراشتن پرچم ایرانی شیر و خورشید خودداری می کنند و گاه برای توجیه کارهایشان، این بهانه را می آورند که: "ما باید از نمادی استفاده کنیم که درون ایران مورد قبول و استفاده است"! چند نمونه از حضور پرچم شیر و خورشید و شناخت جوانان درون ایران نسبت به آن بیاورم:

فیلمی از نصب پرچم شیر و خورشید در بسیاری از شهرهای ایران

فیلمی از مراسم سالگرد، جانباخته ی راه آزادی –امیرحسین ساران- و حضور پرچم شیر و خورشید در مراسم او  
 
برگزاری جشن مهرگان در بسیاری از شهرهای ایران (همچون خوزستان) و به وسیله ی برخی گروه ها و جوانان (همچون حزب پان ایرانیسم) و عکسی از ابوالفضل عابدینی (روزنامه نگار و هموند پان ایرانیسم) که اینک دوران محکومیت طولانیش را در زندان می گذراند، در حال بوسیدن پرچم شیر و خورشید:


اینها و ده ها نمونه ی دیگر، نشانه ی بینش جوانان ایران نسبت به تاریخ و فرهنگشان است، همگان بویژه آنانی که خود را در پشت رنگ سبز و به نام آزادی مخفی می کنند، باید بدانند که دوران یک سونگری به تاریخ و استبداد فکری گذشته است.

***

در پایان، در زمینه ی پرچم چند نکته ی دیگر را بازگو می کنم:

1) پرچم ها، نماد حکومت ها و دولت ها نیستند، بلکه نماد همبستگی ملی هستند.

2) پرچم جمهوری اسلامی، نماد طیف فکری است که باید و لاجرم به انقلاب 57 و حکومت برآمده از آن، آیت الله خمینی و جانشین او و قانون اساسی آن که این پرچم را پرچم رسمی مردم ایران می داند، باور داشته باشند.

3) نشان موجود بر پرچم جمهوری اسلامی، واژه ای عربی و غیر پارسی است؛ در هیچ جای دنیا نمی توان کشوری را یافت که بر روی آن به زبانی بیگانه نوشته شده باشد.

4) نشان موجود در پرچم شیر و خورشید، یک نشان کهن و باستانی است که قدیم ترین آن به بیش از 2500 سال پیش و زمان خشایارشا رسد. (مهر شیر و خورشید خشایارشا که اینک در موزه ی آرمیتاژ روسیه نگهداری می شود)

5) پرچم شیر و خورشید، گروه ها، زبان ها، نژادها و قوم های گوناگون را در بر می گیرد و به همه متعلق است، برخلاف نماد سبز که سران آن، گروهایی همچون مجاهدین و هواداران نظام پادشاهی را حذف می کند.

6) رسمی بودن شیر و خورشید در دوره ی پهلوی، باید دلیلی برای ستودن خدمات پهلوی ها به ایران باشد و نه سببی برای سلطنتی خواندن آن.

7) رفع ابهام ها از پرچم شیر و خورشید، نخستین و اساسی ترین راه برای دستیابی به همبستگی مورد نظر است.

و این هم کتاب تاریخچه ی پرچم شیر و خورشید زنده یاد احمد کسروی، برای کسانی که به آن ناآگاهند.

سروش سکوت
17 فروردین 2570

۱ نظر: