۱۳۹۰ تیر ۵, یکشنبه

"مردم فریبی" با ابزار "مردم"!



یکی از نیرنگ های مشترک در میان "اهل اصلاح" و دیگر باندهای "سر قدرت جمهوری اسلامی"، بهره گیری از ادبیات "مردم" یا ملت در گفتارهایشان است. هدف از سخن گفتن از مردم، مردمی نشان دادن چهره ی کریح دیکتاتوری و موجه نمایاندن رژیم اسلامی است.

این گروه ها، برای مردمی نمایاندن خود و مردم فریبی، دو اقدام را انجام می دهند:

1) پاک و پیراسته دانستن مردم و به اصطلاح پیچیدن مردم در زرورق و نمایاندن اینکه مردم هر کار کنند درست است و نشانه ی رای اعتمادشان به نظام است. غافل از این که فارغ از هر تعصب و لاپوشانی، یکی از دلایل اساسی وضع موجود و بلای جمهوری اسلامی، بی خردی و خرافه باوری بسیاری از مردم کشورمان است. و این خردگریزی و خرفه پرستی که از هنگامه ی شورش 57 رشد گسترده ای یافت، شوربختانه هنوز هم ادامه دارد!

این گروه ها –که در اینجا بیشتر منظورم اصلاح طلبان و حامیان جنبش سبز هستند- با آوردن بهانه های واهی و احمقانه ای از این دست که: خارج نشین ها حق تعیین سرنوشت برای مردم داخل ندارند و اگر مردم پای صندوق های رای (همیشه با تقلب) جمهوری اسلامی رفتند، باید به نظر آنها احترام گذاشت و حتا با آنها همراهی کرد، سرانجام می خواهند با مقدس گرداندن مردم از هر خطا و اشتباهی و زیر ذره بین ننهادن بسیاری از اخلاق ها و کردارهای ناپسند همین مردم -که به شکل فرهنگی بیگانه در رگ و پی آنها نفوذ کرده- سیمای حکومت اسلامی را از هر گونه فساد درونی، پیراسته کنند و هدف خود را که همانا حفظ رژیم و تحمیق مردم با کشاندن آنها پای صندوق (به اصطلاح) رای است، انجام دهند.

2) اصلاح طلبان ادعا می کنند همه ی کسانی که از راه روشنگری به مردم می فهمانند که مشارکت با همه ی کنش های اجتماعی که یک طرفش جمهوری اسلامی است (از قبیل انتخابات و...)، چیزی جز ثبات و ماندگاری نظام ندارد، مروج خشونت هستند و با دعوت مردم به انزوای سیاسی و تبلیغ انجام ندادن فعالیت های اجتماعی مانند انتخابات، می خواهند با یک شیوه ی غیر دموکراتیک (به زعم اهل اصلاح!) نظر خود را به مردم تحمیل کنند!

در بسیاری از مناظره ها میان این جماعت اصلاح و پادوهای رژیم اسلامی با اعضای اپوزیسیون جمهوری اسلامی، دیده شده که این افراد با مغالطه و بازی با کلمات می کوشند با تکرار واژه ی "مردم" در سخنان خود، عملا مهر سکوت بر دهان هر منتقدی بزنند و به این شیوه، انتخابات، اصلاح طلبان و در نهایت حکومت اسلامی را توجیح کنند.

وجه اشتراک این ادبیات بین رژیم و اصلاح طلبانِ رژیم هم دقیقا همین است که حکومت برای توجیه مشروعیت نداشته ی خود از واژه ی مردم و ملت استفاده می کند و بنابراین کناره گیری مردم از حکومت و نه گفتن به انتخابات آن، بازار و دکان هر دو گروه را کساد و بی رونق می کند.

شرکت در هر انتخابات، پیروزی رژیم است

بیش از سی سال است که در ایران رژیمی بر سر کار است که بسته شدن نطفه ی آغازینش چیزی جز پشت کردن به رای و نظر مردم و مردم فریبی و دیکتاتوری نبوده است. خمیرمایه ی چنین حکومتی با دروغ سرشته شده است و کوس پایان آن به سبب غیر مردمی و ضد مردمی بودن، از همان آغاز تولد نامبارکش، به صدا درآمده است.

درست از زمانی که براساس وعده های دروغ خمینی، این رژیم شکل گرفت و پس از به اصطلاح رفراندوم 12 فروردین –که در آن مابین دو گزینه ی جمهوری اسلامی آری یا نه، درباره ی شکل نظام تنها دو انتخاب و نه بیشتر وجود داشت- عملا کلید دیکتاتوری زده و چیزی به نام رای و انتخاب در این رژیم بی معنا و بی پایه شد.

جمهوری اسلامی، در این سی و اندی سال همانند گندآب بدبویی بود که تئوریسین های آن، برای بازی و فریب دادن مردم و بالابردن آستان تحمل آنان به این بوی بد، "عطرهای فریبنده ای" به آن زدند. از هشت سال دوره ی اصلاحات خاتمی تا وعده و وعیدهای موسوی و به پا کردن قائله ی موسوم به سبز و شاید در آینده بهره گیری از شگرد دیگری... . درست است بسیاری از مردم در این مدت، اتخابات رژیم را تحریم کردند، اما بی گمان یکی از دلایل ماندگاری و دراز شدن عمر حکومت اسلامی را باید همین شرکت مردم در انتخابات و فریب خوردن آنها دانست.

نگاهی به انتصابات دو سال پیش و حضوری پرشمار (و به قول حکومت و اهل اصلاح: حضور پرشور!) مردم (به هر دلیلی حتا اگر گزینش بد و بدتر یا انگیزه ی تغییر باشد) خود گویای این نکته است که رژیم با ابزاری همچون شوهای تلویزیونی مناظره ی کاندیده ها، در زمینه ی فریب مردم در کشاندن آنها پای صندوق های رای، موفق بود.

اینک و در آستانه ی چند صحنه های مضحک دیگر از انتصابات رژیم و پس از تجربه ی دو سال پیش و تجربه های مشابه، دیگر این مردم باید از تاریخ درس گرفته و آبدیده شده باشند و دیگر به هیچ روی، در فرآیند انتصابات رژیم شرکت نکنند. بی گمان و فارغ از هر تعارف، درس نگرفتن از "دورهای تاریخ" و "تکرارهای بیهوده" نشانه ی ندانم کاری و بلاهت است.

و در شرایطی که جمهوری اسلامی در سراشیبی سقوط قرار دارد، شرکت در انتخابات، برای مردم خطرناک ترین و برای حکومت ساده ترین راه برای ماندگاری آن است. یکی از برنامه های اساسی و دراز مدت اپوزیسیون با در جهت آگاه کردن مردم به ویژه توده های محروم در شهرستان ها نسبت به پوشالی بودن وعده های نامزدهای انتخاباتی جمهوری اسلامی و عدم شرکت در چنین نمایش های مسخره ای است.

نگاهی به رویدادهای اخیر پس از انتخابت دو سال پیش، نشاندهنده ی آن است که اگر رژیم در راه فریب مردم و کشاندن آنها به صندوق های رای، موفق بود، اما بی گمان، کسادی جنبش موسوم به سبز و بت سازی از اصلاح طلبان و عدم توجه مردم به آن، نشانه ی پیروزی مردم و شکست پروژه ی رژیم بود.

اکنون، اگر مردم هوشیار باشند، ضربه ی نهایی بر پیکره ی جمهوری اسلامی خواهد نشست و این بار اعتراضات نه از قضیه ی رای و انتخابات بی معنی، بلکه از متن و بطن مردم به جان آمده از این رژیم، شعله ور خواهد شد.

سروش سکوت
5 تیر 2570

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر