۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه

سندی از روابط پنهان خمینی خونریز با قذافی، دیکتاتور لیبی


شکل گیری حکومت جمهوری اسلامی در سال 1357، با کودتای مولایان و همراهی و حمایت بیگانگان از او و یاران جنایتکارش، افزون بر آدم کشی و خونریزی و ایران سوزی در درون ایران، از همان آغاز با به آشوب کشیدن کشورهای خاورمیانه و یهودی ستیزی و تشکیل و پشتیبانی از گروه های افراطی اسلامی و دامن زدن به تروریسم اسلامی، همراه بود. که البته همین سیاست ها به وسیله ی جانشین خمینی و یاران او نیز تا امروز دنبال شده است.

گروه ها و افرادی که از چندی پیش از شورش 57، مقدمات نقشه ی آن و مطرح کردن چهره ی شوم خمینی را می کشیدند، طرح "شوراهای انقلاب" و تربیت تروریست ها و آدمکشان آن را، در کشورهایی همچون سوریه و لیبی تدارک می دیدند. و با شناسایی و فرستادن انسان های بی رحم و وحشی به این کشورها برای آموختن تمرین های چریکی و وحشی گری، مقدمه ی اعدام ها، قتل ها و ترورهای اوایل شورش را در ایران و خارج از ایران چیدند. تا به این وسیله هم داخل ایران را به خاک و خون بکشند و هم با باج دادن به کشورهای تروریست پرور اسلامی، برای خود در منطقه حامی و پشتیبانی بیابند.

در این میان، معمر قذافی، رهبر و دیکتاتور لیبی که در آن زمان نزدیک به ده سال از دوره ی استبداد و قدرتش در لیبی می گذشت، نیز از سوی خمینی مورد حمایت قرار گرفت؛ تا از این طریق بتواند در افریقا متحدی غرب ستیز و گستاخ و هم روحیه با خود و حکومتش را بیابد.

در کتاب "در پشت پرده های انقلاب" (جلد یک) که مجموعه ای از اعترافات "جعفر شفیع زاده"، فرمانده ی پیشین شورای انقلاب اسلامی و محافظ شخصی خمینی در نوفل لوشاتو و تهران بود، به روابط پنهان خمینی با قذافی، اشاره شده است.

در یک جا، مساله ی ناپدید شدن "امام موسی صدر" در لیبی و دست داشتن خمینی خونخوار و پسرش، سید احمد در این کار با قذافی اشاره شده است.

در جای دیگر به مساله ی "طرح سرقت جواهرات موزه ی ایران باستان و کاخ سعدآباد" پیش از شورش 57 و سیطره ی اوباش خمینی، و باج دادن آنها به قذافی، برای جبران خوش خدمتی هایش در حمایت از خمینی، و برای رفع و رجوع بدهی ها و دزدی های او، پرداخته شده است.

رویه ی رابطه ی جمهوری اسلامی با دیکتاتورها و رهبران تروریست پرور منطقه بعد از خمینی هم ادامه یافت. هنوز فیلم دیدار خامنه ای با قذافی در لیبی موجود است. این در شرایطی است که با انفجار خشم مردم در خاورمیانه، در پی موضع گیری های بچه گانه و نخ نمای مزدوران و جنایتکاران جمهوری اسلامی در قبال تحولات منطقه، چهره ی متحد دیرین خمینی و جمهوری اسلامی –قذافی- در نگاه جمهوری اسلامی، کاملا متفاوت شده و از "برادر و دوست" به "دیکتاتور و خونریز و نوکر امریکا" تغییر نام داده است!

 همچنین در این کتاب، به نقش اشخاصی همچون قطب زاده، بنی صدر، بهشتی، سلامتیان، ابراهیم یزدی، خلخالی، سید مهدی هاشمی و... در کودتا و شورش سال 57 و نقش آنها در جنایت های خمینی، به طور مبسوط شرح داده شده است. اشخاصی که از قضا بسیاری از آنها یا به دست خود خمینی خون آشام، کشته شدند و برخی از آنان در سال های بعد از عمر شوم جمهوری اسلامی، زندانی شدند و یا در لباس مخالف و منتقد، در حال ادامه ی فریبکاری خود هستند.

جعفر شفیع زاده در این کتاب به روشنی پرده از جنایت های بسیار فجیع آخوندها بر می دارد، او از زندگی و سرنوشت خود می گوید که چطر از یک شاگرد قصابی در یکی از روستاهای اصفهان به یک قاتل جلاد وحشی و قصاب انسان بی رحم تبدیل می شود.

این کتاب بیانگر دورانی است که اینک میرحسین موسوی، نخست وزیر امام خونخوار و گرگ جماران، آن را دوران طلایی می نامد و می خواهد ایران و ایرانی را به آن دوران برگرداند و در این راه، منشور سبز می نویسد و راه سبز امید تشکیل می دهد و از قانون اساسی یا بهتر است بگوییم اسلامی پر از نابرابری و انسان ستیزی، یاد می کند! زهی خیال باطل. مردم از حکومت مذهبی با تمام گوشت و پوستشان نفرت پیدا کرده اند و بوی هیچ بهبود و اصلاحی از رژیم کنونی نمی شنوند. این رژیم محکوم به فنا است.

خواندن این کتاب، به ویژه در این دوران حساس که سی و دو سال از عمر نکبت بار جمهوری اسلامی و اشغال ایران به دست مولایان می گذرد و کوس پایانی این حکومت به صدا در آمده است و نیز در شرایطی که حیله گران و فریبکاران، امروز در لباس اصلاح طلبی و سبز در ایران و خارج از ایران، سعی در عرضه کردن یک خمینی دیگر به نام میرحسین موسوی و نگارگری چهره ی او در ماه ِ سپهر ِ کنونی ایران دارند، بسیار ضروری است.

کتاب "در پشت پرده های انقلاب"، "اعترافات جعفر شفیع زاده، رییس پیشین کمیته ی انقلاب و محافظ شخصی خمینی در تهران و پاریس" را از اینجا دریافت نمایید.

سرنگون باد جمهوری اسلامی در تمامیت آن
جاوید و آزاد باد ایران

سروش سکوت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر