۱۳۸۹ اسفند ۶, جمعه

اندر حکایت مامورباران دیروز و شگفتی و لاپوشانی ِ سبب آن



همگان باید بدانند که ایران باید برای همیشه از دروغ و سانسور و ریاکاری، رها شود و این آرزو، آرزوی بزرگان این آب و خاک -چون شاهنشاه داریوش بزرگ هخامنشی- هم بوده است. 

***
 
از نزدیک به یک ماه پیش که "جنبش ملی ما هستیم" برای بار دوم (نزدیک به دو سال و نیم پیش)، به وسیله ی سخونگوی خود، فراخوان گردهمایی در برابر صف های نانوایی (زمان: 1:28:14) در ایران را بیرون داد، کمتر کسی (از گروه های دیگر) لب به سخن گشود و در چند و چون آن سخن گفت. همانگونه که با پیش کشیده شدن رویدادهای پس از انتصابات و تقلب در آن، کمتر کسی، دادگرانه و بی طرفانه، یادی از آن همه گردهمایی ها و نصب پرچم های هموندان جنبش ملی ما هستیم و فرزندان ایران زمین کرد. تو گویی، اعتراض به حکومت اسلامی، جنبش زنان، کارگران و دانشجویان، تقلب در انتخابات پوشالی و بازی گونه ی رژیم اسلامی و بحث "نظارت استصوابی" در طول عمر پر از خون حکومت اسلامی و سرکوب مخالفان و دگراندیشان، تازگی داشته و مربوط به همین دوره ی دو ساله بوده است!

در چنین شرایطی، و پس از گردهمایی های گسترده و خشونت بار در 25 بهمن و 1 اسفند، که هرچند در ظاهر با فراخوان های آقایان موسوی و کروبی بود، اما در حقیقت با شعارهایی بی پروا نوک و راس حکومت اسلامی، نشانه رفت و کمتر از شعارهای مذهبی و مورد قبول اصلاح طلبان و به قول خودشان ساختاری و حتا شعارهایی که شخص احمدی نژاد را مورد خطاب قرار دهد، خبری نبود (بیشتر یا تقریبا همه ی شعارها متوجه ی شخص رهبر نظام اسلامی –خامنه ای- و جمهوری اسلامی بود) و سران جنبش سبز که خودشان فروتنانه! خویشتن را از سرپرستی و فرنشینی و رهبری این حرکت کنار می کشند! (و البته حیله گرانه به وسیله ی برخی از هوادارانشان، این دو به نام رهبر جریان سبز نام گذاری شده اند!) "ویراست دوم منشور سبز" را نوشتند و به امضا آنان که گویا به گفته ی سایت هایشان در حصر خانگی هستند، رسید و برای هزارمین بار بر اصل های مورد نظر اصلاح طلبان: "اجرای بدون تنازل قانون اساسی جمهوری اسلامی"، "پایبندی به اهداف انقلاب و آرمان های امام راحل"، "تاکید بر هویت مذهبی جنبش سبز" و "باور به اصلاح پذیری جمهوری اسلامی و ماهیت اصلاح طلبانه ی جنبش سبز" تاکید نمود.

دیروز و از نخستن ساعت های پس از بامداد، خیابان های تهران و بسیاری از شهرهای ایران به شدت امنیتی بود و به گفته ی بسیاری از شاهدان، چینش نیروهای سرکوب حکومت، بسیار بیشتر از دو تظاهرات پیشین -25 بهمن و 1 اسفند- بود. در حالی که هیچ فراخوانی از سوی جنبش سبز صادر نشده بود، مغازه ها (و به ویژه نانوایی ها) در برخی خیابان های غرب تهران، به خواست و ارعاب لباس شخصی ها و گارد ضد شورش، بسته شده بود و چیدمان نیروها از مقابل همین مراکز خرید و نانوایی ها به شکل چند لایه و بسیار گسترده، قابل مشاهده بود.

تارنماها و سامانه های اینترنتی وابسته به سران اصلاح طلبان و جنبش سبز، بدون اشاره به فراخوان گروه های دیگر (از جمله جنبش ملی ما هستیم) به سرعت اعلام کردند که خیابان های تهران، چهره ی امنیتی به خود گرفته و ماموران امنیتی، تجمعات بیش از سه نفر را مورد بازجویی و بدرفتاری قرار می دهند. جرس و تارنماهای دیگر، سپس افزودند: "دلیل این جو امنیتی هنوز مشخص نیست"! این خبر به سرعت به موضوع داغ بسیاری از تارنماهای اجتماعی (از جمله بالاترین) هم تبدیل شد. چندی پس از آن، مجددا در فضای مجازی و سایت های سبز، خبر تکمیلی این رویداد اینگونه بیان شد که: "احتمال دستگیری آقایان موسوی و کروبی بسیار زیاد شده و نیروهای امنیتی از ترس شکل گرفتن تجمعات اعتراضی، اقدام به امنیتی کردن چهره ی خیابان ها کرده اند"! این در حالی است که این رسانه ها، باز هم به فراخوان های احتمالی سایر گروه ها کوچکترین اشاره ای نکردند.

طرفه آن که جنبش ملی ما هستیم و کانال یک، از یک سال پیش از انتخابات پر از مناقشه ی ریاست جمهوری 22 خرداد 88، با دادن فراخوان به تجمع در برابر نانوایی ها، حرکتی سراسری را در ایران پایه گذاری کرد که به سرعت در شهرهای کوچک نیز پیگیری شد و جمهوری اسلامی نیز کوشید به سرکوب و دستگیری مردم معترض که در پی فراخوان جنبش ما هستیم، به خیابان ها آمده بودند، بپردازد.

رکسانا صابری، یکی از خبرنگاران ایرانی-امریکایی که از چند سال پیش در ایران در زندان اوین به سر می بُرد، در پی آزادی و بازگشت به خارج از کشور، در کتاب خاطراتش نوشت که: "در زندان، مردان و زنان و جوانانی را آورده بودند که وقتی علت دستگیری آنها را پرسان شدم، اشاره به «نانوایی» و «ما هستیم» کردند."

صرف نظر از این که، دلیل اصلی شلوغی تهران و شهرستان و مملو شدن خیابان ها از ماموران چیست، نکته ای که بسیار شگفتی برانگیز است، مخفی کاری عمدی یا سهوی رسانه هاییست که خود را اوپوزیسیون می دانند!

این نکته، خود نشان دهنده ی همان رویه ی اصلاح طلبان جمهوری اسلامی است که در ظاهر خود را "پلورالیسم و تکثرگرا" می دانند، اما در سایت ها و بیانیه های آنان، اثری از این شعار زیبا نیست؛ یعنی اگر حکومت جمهوری اسللامی، بین مردم خط کشی می کند و انقلاب را از "ضد انقلاب" و اسلامی را از غیر اسلامی جدا می کند و هر مخالفی را "منافق" می نامد و رای به محاربه ی او می دهد، اصلاح طلبان که اینک خود را معترض می خوانند نیز همانگونه رفتار می کنند، معتقدان به سبز و اصلاحات و هم فکرانشان را "از خود" و دیگران و انحلال طلبان و گروه های غیر از خود را، "بر خود" می نامند. این ادبیات دنباله و بازتاب ادبیات جمهوری اسلامی است.

از سوی دیگر، آقای مهندس میرحسین موسوی و حجت الاسلام مهدی کروبی نیز، در آخرین بیانیه یا "ویراست دوم منشور جنبش سبز" با اشاره به "هویت ملی-اسلامی" و "معتقدان به ادیان توحیدی" عملا از تکثر گرایی به طور فاحشی به سمت انحصارگرایی خیز بر می دارد. زیرا با این گفته ها، معتقدان به غیر از اسلام و به دین یا ادیان غیر توحیدی یا بی دینان و باورمندان به حکومت غیر مذهبی فاقد ولایت فقیه را از بدنه ی منشور مورد نظر خود پاک و جدا می کند. (در اینجا به هیچ روی قصد ندارم به مساله ی بیانیه ی اخیر آقایان موسوی و کروبی بپردازم؛ زیرا هم به حد کافی در این باره گفته شده و برای همگان به قول معروف «اظهر من الشمس» است و هم در این مختصر نمی گنجد)

افزون بر این ها، نادیده انگاشتن یک فراخوان (5 اسفند) از سوی یک گروه (جنبش ملی ما هستیم)، مصداق بارز "سانسور" است. و این امر نشان می دهد کسانی که ادعا می کند، دولت احمدی نژاد، اهل سانسور و تقلب است، خود آن را رعایت نمی کنند. البته سایت های اصلاح طلبان، در این زمینه ی تجربه ی دیرینی دارند (همچون حذف کاریکاتورهای نیک آهنگ کوثر در پی انتقاد به موسوی و انتقاد شدید از او و...) و البته کاملا آشکار است که اگر سانسور، تقلب، خودخواهی سیاسی و حذف دگراندیشان "بد" است (که حتما همین طور است) برای همه بد است، چه "احمدی نژاد" و چه "آقای موسوی" و چه هواداران ایشان!

شایسته ی یادآوری است که درباره ی گردهمایی پشتیبانی از خیزش های مردم خاورمیانه در مصر و تونس نیز (که به دعوت سران سبز، روز 25 بهمن برگزار شد)، جنبش ملی ما هستیم و سخنگوی آن –شهرام همایون- به درخواست اعضا در داخل و خارج ایران، 48 ساعت پیش از فراخون آقای موسوی و کروبی و درخواست کسب مجوز از وزارت کشور!، فراخوانی (زمان: 1:2:48)در این زمینه صادر کرد و اعلام تاریخ آن را به آینده موکول نمود.

***

این همه کوشش ها برای مصادره ی حرکت های ملی و مردمی، چه معنا و هدفی دارد؟ آیا نه این است که حکومت اسلامی، برای پوشاندن پویش ها و گروه های گوناگون (پویش ها و گروه هایی که سال ها با اساس این نظام مخالف بوده اند و در این راه، مبارزه ی فرهنگی سیاسی راه انداخته اند)، از ابزار گوناگونی بهره برده است؟

اما همگان باید بدانند که مردم ایران خواهان آزادی و برابری و هویت ملی و فرهنگ ایرانی هستند و برای دستیابی به همه ی آنها، کمترین خواستشان انحلال حکومت مذهبی جمهوری اسلامی است. 

همگان باید بدانند که ایران باید برای همیشه از دروغ و سانسور و ریاکاری، رها شود و این آرزو، آرزوی بزرگان این آب و خاک -چون شاهنشاه داریوش بزرگ هخامنشی- هم بوده است. 

شعار و هدف و خواست جنبش ما هستیم از دل مردم ایران می آید که می خواهند ایران را از اشغال فرهنگی و آب و خاک 1400 ساله ی ایرانشان برهانند:

هستم اگر می روم
گـــر نـــروم نــیستم

سروش سکوت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر