۱۳۹۲ تیر ۵, چهارشنبه

فراتر از جنجال؛ چنگالِ تیز سرکوب!





هنوز یک ماه هم از جنجال اخیر انتخابات تحمیلی و فریبنده ی حاکمیت نگذشته است که اخبار بازداشت های کنشگران سیاسی و مدنی –خاصه آنانی که به ذلت تن ندادند و بر آرمان پیشین خود ماندند و در راستای بایکوت انتخابات جمهوری اسلامی –این کمدی-درام بازی با دموکراسی!- کوشیدند- در کنار شکنجه و زجرکش کردن زندانیان عقیدتی در بندهای مخوف جسته و گریخته منتشر میشود.

جنجال آفرینی های سیاسی و شراکت بخشی از نیروهای مخالف (دولت / حکومت) که پیش تر خود را تحریم کننده ی این انتخابات پوشالی میدانستند، سبب شد تا باز باری دیگر خبر نقض مستمر و پردامنه ی حقوق انسانی افراد، به حاشیه رانده شود!

از جمله اخبار هولناکی که در سایه ی سیاست کاری های حکومت اسلامی و مسخ شدن کنشگران به آن بیرون آدم، یکی مرگ افشین اسانلو، فعال سندیکایی محبوس در رجایی شهر و دیگری وخامت شدید حال دو تن از زندنیان باور و اندیشه –محمد رضا پورشجری و آرش صادقی- در زندان مرگزی کرج (قزل حصار) و اوین بود که باز گویا چندان سیلی بیدارباشی برای مسخ شدگان غرق در میکس ِ سبز و بنفش! نبود؛ جماعتی که بیشترین نگاهشان به حسن روحانی –کاندیدای منتصب ولی فقیه- و کابینه ی پیش روی اش است تا وضع بغرنج و اضطراری حقوق بشر!

اما در این میان بیشترین ستم و جفا و فراموشی به "احمدی عسگری"، روزنامه نگار، فعال سیاسی-حقوق بشری شد که با وجود گذشت حدود یک هفته از بازداشت و ربایشش، کمتر از وی سخن گفته شده است!


این فعال سیاسی و دانشجوی رشته ی روابط بین الملل، که اخیرا در زمینه ی تحریم انتخابات، فعالیت چشمگیری داشت، در پی بازداشت فعال سیاسی دیگری به نام محسن رحمانی -که ۱۲ خرداد بازداشت شده بود- برای پیگیری بیشتر وضعیت وی با برادرش دیداری داشته است که در همین حین، نیروهای امنیتی احمد را بازداشت کرده و سپس او را به خانه اش می برند و پس از تفتیش منزل، وسایل شخصی او از جمله لپ تاپ و دست نوشته هایش را ضبط کرده و به گفته یکی از نزدیکانش وی را به زندان اوین منتقل کرده اند.

احمد عسگری یکی از فعالین سیاسی شناخته شده است که قلم خود را در راه روشنگری به کار گرفته. قابل ذکر است که در روز ۲۴ خردادماه، وی برای تهیه تصاویری از حوزه های خالی رای گیری، از منزل خارج شده بود که در حین عکس گرفتن بازداشت شده و پس از چند ساعت با ضبط دوربینش آزاد می شود.

احمد عسگری به دلیل فعالیت های سیاسی و پوشش دادن وضعیت درگیری های پس از انتخابات در بهمن ماه ۱۳۸۸ نیز بازداشت شده و با قرار وثیقه آزاد گردیده بود. همچنین به دلیل تحصیل در دانشکده علوم سیاسی واحد تهران مرکز که قرارگاه مرکزی سپاه ثارالله در آن قرار دارد، مداوم از سوی نیروهای این مرکز مورد تهدید قرار گرفته و حتی تهدید به مرگ شده است.

* * *

جا دارد فرا و ورای سکوت خبری و عملی که در مورد زندانیان و بازداشتی های اخیر از جمله احمد عسگری شده است، بجای خیره شده به نماینده ی ولایت فقیه در سمت تدارکاتچی(=ریاست جمهوری!) تنها و تنها به حقوق بشر و حق آزادی بیان در ایران فکر کنیم و درک کنیم که چیزی تغییر نکرده و سرکوب و ارعاب هنوز سیاست این نظام است!

سروش سکوت

- - -

1) صفحه ی فیس بوک
2) احمد عسگری، قربانی سیاست‌های سرکوب قرارگاه ثارالله

۱۳۹۲ تیر ۲, یکشنبه

مرگ خاموش زندانیان عقیدتی در سایه ی سکوت فعالان سیاسی و بی توجهی مقامات جمهوری اسلامی






"سیاست بازی"؛ انحراف حقوق بشری!

در روزهایی که تنش ها و تپش های سیاسی و به عبارتی دیگر "سیاست بازی ها" پیرامون مقولات پوچی مانند انتخابات حکومت اسلامی و... تیتر اخبار ایران می شود، جمهوری اسلامی این پروا و پروانه را بیشتر می یابد تا با فریب خبری رسانه ها و کنشگران، به نقض مستمر حقوق زندانیان عقیدتی بپردازد.

سیاست نظام اسلامی در زمینه ی حقوق انسانی، نه تنها به سوی بهبود و مثبت سازی نمی رود، بلکه به طرز روزافزون رو به پسرفت و بدتر شدن دارد.

تمام این شکنجه ها و زجرکش کردن ها عامدانه و آگاهانه در جهت پیشبرد سیاست ارعاب و به سکوت کشاندن زندانیان و خانواده هایشان در قبال حقوق حقه یشان است.

جمهوری اسلامی در زمینه ی مرگ زندانیان عفیدتی، دست بلند و سابقه ی درازی دارد؛ اکبر محمدی، زهرا کاظمی، زهرا بنی یعقوب، حسین اخترزند، ستار بهشتی، محسن دکمه چی، هدی صابر، کشته شدگان زندان کهریزک و... از جمله زندانیان سیاسی بودند که در سالهای گذشته به دلیل فشارهای درون زندان، اعم از شکنجه، فشار روانی، بیماری هایی که به واسطه ی شکنجه، فشار روانی، فقدان امکانات بهداشتی-درمانی و... به آنها دچار شدند و عدم رسیدگی به وضع وخیم آنان، دچار مرگ شدند.

مسمولیت مستقیم تمامی این تلفات جانی، بدون شک حکومت جمهوری اسلامی و شخص ولی فقیه است که نه تنها در برابر این جنایات سکوت کرده اند، بلکه با سازماندهی و مهندسی اقدام به این سرکوب ها نموده اند.

روز جمعه نیز یکی دیگر از زندانیان عقیدتی از طیف فعالین حقوق کارگری و سندیکایی بنام "افشین اسانلو" که بیش از چهار سال را در اوین و رجایی شهر سپری کرده بود و به گفته ی برادرش منصور اسانلو (فعال شناخته شده ی جنبش کارگری) پیش از دستگیری هیچ بیماری نداشته، در زندان رجایی شهر کرج به دلیل فشارهای شکنجه گران و سرکوب گران زندان و بی توجهی به وضعیت پژشکی و بیماری که در جریان همین فشارها به آنها مبتلا شده بود، در اثر حمله ی قلبی در گذشت.

با این اوصاف، شاید باید از سرکوب و کشتن کنشگران زندانی در ایران بنام سونامی مرگ خاموش و زنجیره ای زندانیان عفیدتی یاد کرد.

سونامی مرگباری که اثرات مخربش با بی توجهی و دهن کجی مقامات قضایی-سیاسی جمهوری اسلامی و خاموشی و بی تفاوتی کنشگران حقوق بشری، روز به روز بیشتر و بدتر می شود و نگرانی از این زمینه همیشه وجود خواهد داشت.

تنها در سایه ی حرکتی عملی و موثر در راستای افزایش و شدیدتر کردن فشارها بر سران جمهوری اسلامی و متوجه کردن این حکومت سرکوبگر به نگرانی های بین المللی در ضمینه ی حقوق زندانیان است، که می توان مانع تکرار چنین رخدادهای ناگواری در مورد عزیزان دیگری چون: آرش صادقی و محمدرضا پورشجری شد.

در همین زمینه و پس از مرگ پر ابهام آقای افشین اسانلو، مجموعه ی فعالان حقوق بشر در ایران، با انتشار گزارشی، علاوه بر ذکر موارد مشکوک در مرگ اسانلو و نقض حقوق این زندانی، نسبت به وضعیت وخیم و بغرنج دو زندانی دیگر –محمدرضا پورشجری و آرش صادقی- هشدار داده است؛ در بخشی از این گزارش چنین آمده است:

محمدرضا پورشجری، وبلاگ نویس دربند که با نام مستعار “سیامک  مهر” هم شناخته می‌شود، دیگر زندانی بیماری است که در تاریخ بیست و یک شهریور ماه سال هشتاد و نه بازداشت و هم اکنون در ندامتگاه مرکزی کرج محبوس است. این زندانی عقیدتی پنجاه و یک ساله که از بیماری‌های متعددی هم‌چون مشکلات تنفسی، ضعف بینایی، دیسک کمر، نارسایی کلیوی، درد معده و سوءتغذیه رنج می‌برد، در مهر ماه سال گذشته نیز بر اثر حمله‌ی قلبی در زندان تحت عمل آنژوگرافی قرار گرفت. به گفته‌ی آقایان دکتر امجدی و دکتر نژاد بهرام، پزشکان ندامتگاه مرکزی کرج، این زندانی بیمار دارای شرایط عدم توان تحمل کیفر و به طبع محیط زندان است؛ با این همه قاضی ناظر بر زندان از ارسال پرونده‌ی‌ وی به پزشکی قانونی ممانعت به عمل می‌آورد. میترا پورشجری فرزند این وبلاگ نویس زندانی به مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران گفته است که تلاش‌های خانواده‌ی آقای پورشجری برای گرفتن مرخصی استعلاجی یا ارسال پرونده به پزشکی قانونی، با کارشکنی مسئولان مربوطه بی‌نتیجه مانده است. خانم پورشجری وضیت پدر خود را بسیار بغرنج و نگران کننده توصیف نمود.

آرش صادقی، فعال دانشجویی، بیست و پنجم دی ماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتیِ وابسته به وزارت اطلاعات بازداشت و به سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده است. حسین صادقی، پدر وی در گفتگو با رسانه‌ها اعلام کرده است که پس از مدت طولانی‌ای بی‌خبری، در معدود ملاقات‌های صورت گرفته‌ی اخیر، شاهد این بودم که فرزندم به شکلی غیر طبیعی کاهش وزن داشته و به طرزی آشکار از ضعف قوای جسمانی رنج می‌برد و موهای سرش هم تراشیده شده است. آقای صادقی همچنان عنوان کرد که این فعال دانشجویی در سلول انفرادی و محروم از بسیاری حقوق، از قبیل امکان دسترسی به وکیل به سر می‌برد و با مشکلات عدیده‌ی جسمی، منجمله مشکلات جدی ریوی و خونریزی معده روبه‌روست.

* * *

ضمن هم دردی و طلب صبر برای خانواده و بازماندگان آقای افشین اسانلو، به ویژه برادر نستوه و مبارز ایشان –منصور اسانلو- نگرانی شدید از وضعیت زندانیان سیاسی بیمار که بدون کوچکترین حقوق انسانیشان در حبس و بند هستند –مخصوصا محمدرضا پورشجری و آرش صادقی- را اعلام کرده و از تمام نهادها و ارگان های ملی و بین المللی حقوق بشری درخواست کمک به این انسان های زندانی و فشار مضاعف بر جمهوری اسلامی را داریم.

سروش سکوت
2 تیر 1392