۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

برای شقایق گل گون میهن، زهرا بهرامی و دختر سوگوارش



جانم از آزرم فرو می چکد

می کاهد و می فرساید

زهرا جان!

گُرد-بانوی میدان، کردیه بانوی ایران

چه پاک بودی و پاکباز

سرزمین لاله های نارنجی را رها کردی

تا شقایق خونین ایران شوی

هرچند می دانستی فرجام سفرت

به سرزمین دلبندِ دربندِ مادریت خونبار خواهد بود

اما شکنج جانت را به شهد شیرین آزادی ایرانت دادی

خواهر جان!

بانوی روشنی!

امروز این تویی که چالش ِ جور ِ جهان سوزانِ سرزمینت شده ای

سرنوشت آن دیگر بانویِ دلاورِ هم-نامت (زهرا کاظمی) را زنده کردی

که چه دلاورانه، راوی کشتار درون ایران

و نامردمی  مدعیات حقوق بشر در شرق و غرب شدی

و تو بنفشه، دختر گردآفرید ایران زمین!

دل قوی دار و شکیبا باش 

که روز روشن ایران

و به ثمر نشستن خون شیر-مادرت نزدیک است

و شرم بر ما

اگر تنها بیمناک و دریغ مند

سکوت پیشه کنیم

شرم بر سکوت 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر