۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

یک سد و چهارمین سالگرد به ثمر رسیدن "جنبش مشروطه ی ایران" گرامی باد


در هیاهوی مولایان به قدرت تشنه، و جامعه ی روبه عقب ایران، این انقلاب مشروطه بود که با به رسمیت شناختن مجلس و رای و پرچم، هویت ملی را در ایران مرده، زنده کرد.
مهاجمان مذهبی (روحانیون شریعتمدار خشک و عمال حکومتی مستبد) از راه مخالفت با انقلاب مشروطیت و به توپ بستن مجلس سعی در خواباندن عزم و همت مردم کردند، که در این امر هم روحانیان و هم مستبدان شکست خوردند.

زیرکی و جسارت همه ی نامداران انقلاب مشروطیت قابل تحسین است. حتی برای رسمیت دادن به پرچم شیر و خورشید در مجلس، نمایندگان،برای قانع کردن روحانیان مذهبی، به شمشیر و شیر پرچم ملی ایران، رنگ و بوی مذهبی دادند، تا با این زیرکی رای مثبت افراط گرایان را بدست آورند

***
درود بر روان پاک همه ی کشته شدگان انقلاب مشروطیت و بویژه ستارخان، سردار ملی و بازوی جنبش مشروطیت ایران؛

و اینک تصنیف به یادماندنی عارف قزوینی "از خون جوانان وطن...":

هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد
در بار بهاری تهی از زاغ و زغن شد
از ابر كرم، خطه ی ری رشك ختن شد
دلتنگ چو من مرغ قفس بهر "وطن" شد
چه كجرفتاری ای چرخ
چه بد كرداری ای چرخ
سر كین داری ای چرخ
نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ
*
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده
در سایهی گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه كجرفتاری ای چرخ ،
*
خوابند وكیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر"ایران"
ما را نگذارند به یك خانه ی ویران
یارب بستان داد فقیران ز امیران
چه كجرفتاری ای چرخ،
*
از اشك همه روی زمین زیر و زبر كن
مشتی گرت از خاك وطن هست بسر كن
غیرت كن و اندیشه ی ایام بَتَر كن
اندر جلو تیر عدو، سینه سپر كن
چه كجرفتاری ای چرخ ،
*
از دست عدو ناله ی من از سر درد است
اندیشه هر آنكس كند از مرگ، نه مرد است
جان بازی عشاق، نه چون بازی نرد است
مردی اگرت هست، كنون وقت نبرد است
چه كجرفتاری ای چرخ،
*
"عارف" ز ازل، تكیه بر ایام نداده است
جز جام، به كس دست، چو "خیام" نداده است
دل جز بسر زلف دلارام نداده است
صد زندگی ننگ بیك نام نداده است
چه كجرفتاری ای چرخ،

***
این تصنیف را از فرتور زیر، با صدای استاد علی محمد تهرانی، گوش کنید:


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر