۱۳۹۰ تیر ۱۶, پنجشنبه

نگاهی به کارنامه ی اپوزیسیون در سه دهه ی اخیر پیش از جنبش سبز؛ بخش دوم) جنبش ما هستیم در خارج از ایران


پیشگفتار

ویژگی سرکوب و شدت نفرت عمومی از نظام جمهوری اسلامی را باید در تعداد کسانی که در سه دهه ی اخیر برای ادامه ی مبارزه با این رژیم از ایران رفته و تبعید ناخواسته را برگزیدند، پیدا کرد.

از آغاز پیدایش شوم و تولد نامبارک جمهوری اسلامی، عده ی زیادی از مخالفان مجبور شدند برای پیشبرد اهداف ملی گرایانه ی خود خاک وطن را ترک کنند. بسیاری از اینان، زندانیان سیاسی یا کسانی بودند که یک یا چند تن از اعضای خانواده و نزدیکان آنان به دست رژیم کشته شده بود. درد آوارگی و دوری از وطن و عزیزان و خانواده و رنج های استخوان سوز غربت، تنها بخشی از دریای دردها و رنج هایی بوده و هست که این گروه از هم میهنان، بخاطر داشتن چیزی به نام شرافت، بدان تن دادند.

برخی از این مهاجران و تبعیدی ها، در احزاب و گروه های گوناگون سیاسی به کنش و مبارزه ی خود به شیوه های گوناگون ادامه داده اند. برخی (و از جمله برخی از دوستان برانداز که خود را سبز می دانند!) بر این باورند که جمهوری اسلامی را تنها مردم درون ایران می توانند سرنگون کنند و برای همین حرکت های اپوزیسیون خارج از کشور، چندان نمی تواند راهگشا باشد و ایرانیان خارج از کشور باید به طور کامل چشمشان به درون ایران باشد!

اما واکنش حکومت نسبت به اپوزیسیون برون مرزی، چیز دیگری را نشان می دهد؛ ترور بسیاری از شخصیت های شناخته شده ی سیاسی در خارج از کشور همچون دکتر شاپور بختیار، فریدون فرخزاد، کورش آریا منش، دکتر عبدالرحمان قاسملو، دکتر شرفکندی و...، همچنین نفوذ در اپوزیسیون خارج از کشور و گماردن مزدوران و استفاده ی رژیم از پول های کلان و حربه هایی همچون اینترپل برای معرفی مخالفان و دگراندیشان (شهرام همایون، روزنامه نگار و مدیر تلویزیون جهانی کانال یک به عنوان تنها ایرانی در امریکا است که جمهوری اسلامی با سرمایه گذاری و نفوذش، نام او را در فهرست تحت تعقیب اینترپل نهاد...) و نیز سرمایه گذاری در خارج از کشور و همدستی با کشورها برای تاسیس کانال های تلویزیونی حامی رژیم یا آن دسته از رسانه ها که به نوعی سیاست های جمهوری اسلامی را پیش می برند، بخشی از دسیسه هایی است که جمهوری اسلامی بخاطر ترس از اپوزیسیون برون مرز بدان دست زده است.

همچنین حوادث اخیر پس از به اصطلاح انتخابات رژیم و نفوذ گسترده ی اصلاح طلبان سبز در خارج از کشور و در میان اپوزیسیون سی ساله ی رژیم برای فلج کردن آن، خود گواه جایگاه مهم اپوزیسیون برون مرز در مبارزات آزادی خواهانه علیه رژیم است.
و دقیقا یکی از نیرنگ های رژیم همین بوده که از طریق بسیاری از همین اصلاح طلبان و سبزها، با مرز بندی بین داخل و خارج و سلطنت طلب و مجاهد و... عملا حکم سکوت مبارزان برون مرز را صادر کند و آنها را وادار کند که تابع رویدادهای درون ایران باشند!

نقش و جایگاه نیروهای مخالف رژیم در خارج از کشور را می توان در مواردی چند، دید:

1) نقش اپوزیسیون در آگاهی رسانی به داخل ایران از طریق رسانه ها و شبکه های ماهواره ای در شرایطی که به دلیل فضای دیکتاتوری و سانسور، هیچ صدا و رسانه ی مردمی در درون ایران وجود ندارد.

2) نقش نیروهای مخالف برای آگاه کردن اذهان جهانی و بین المللی درباره ی شرایط درون ایران و جنایت های رژیم اسلامی علیه مردم ایران و شنیدن صدای مردم، در شرایطی که به دلیل فضای سرکوب ایرانیان درون مرز قادر نیستند صدای خود را جهان بیرون برسانند.

3) جایگاه مهم اپوزیسیون برون مرز در اتحاد، بیداری و روشنگری فرهنگی و آشنایی با هویت ملی-ایرانی و شرایط درون ایران به ویژه در میان آن نسل ایرانیانی که در فضای خارج از ایران رشد یافته اند. با توجه به نفوذ گسترده ی جمهوری اسلامی در خارج از ایران و صرف میلیاردها دلار هزینه برای گسترش نفوذ خود و تبلیغ اسلام و ایران ستیزی.

4) معرفی یک نیروی جایگزین و آلترناتیو حکومت مذهبی و آگاه کردن مردم به ویژه پس از رویدادهای انتخاباتی و پیدایش سبزهای اصلاح طلب و کوشش در جهت آگاهی مردم و فریب نخوردن از حرکت های پوشالی.

اما، نگاهی موشکافانه به فعالیت احزاب، گروه ها و رسانه های مختلف در خارج کشور نشان می دهد که کمتر احزابی توانسته اند ایرانیان در تبعید را در کنار هم جمع کنند و یا حرکت هایی مستمر، ملی و ماندگار را شکل دهند (بیشتر به دلیل همان درگیری های کلیشه ای و قدیمی بین این احزاب در سه دهه ی اخیر که نیروی این احزاب را تلف می کند و در بخش نخست بیشتر درباره ی آن سخن گفته شد). در میان همین احزاب، تنها سازمان مجاهدین است که در سه دهه ی اخیر توانسته شماری از ایرانیان را براساس آرمان های حزبشان گرد هم جمع کنند و اتحادی نسبی را به نمایش بگذارند و البته پُر واضح است که سرمایه ی تمامی این کارها و فعالیت ها را خود اعضای سازمان مجاهدین تهیه نکرده و بلکه از طریق قدرت های خارجی و حمایت آنها توانسته بخشی از سرمایه خود را تامین کند (که البته هیچ اشکالی هم بر آن نیست)

کمتر یا بهتر است بگوییم هیچ حزب و گروه و دسته ای دیده نشده که با اتکا به حمایت مالی و غیر مالی مردم در خارج از کشور توانسته باشد، ایرانیان در تبعید را جمع کند و یا حرکت اعتراضی ادامه داری را سازمان دهد.

بدون هیچ گونه جانب داری و با نگاهی بی طرفانه، می توان گفت تنها حرکت، گروه و رسانه ای که توانسته -با اتکا به کمک های مردمی و ایرانی- در اندازه ی خود و حتا بسیار بیشتر از توش و توان و انتظار، چهار هدف بالا (آگاهی رسانی به داخل ایران، آگاه کردن اذهان جهانی از داخل ایران، اتحاد و توجه ایرانیان به هویت ملی و فرهنگ ایرانی در برون مرز و آلترناتیو سازی و جلوگیری از فریب مردم) را پیش برده باشد، جنبش ملی ما هستیم و کانال یک است.

در بخش نخست، درباره ی اقدامات جنبش ملی ما هستیم و کانال یک در درون ایران به طور خلاصه نوشتاری آمد؛ در این نوشتار کوشش می کنیم بخشی از اقدامات مهم جنبش ما هستیم و تلویزیون جهانی کانال یک در خارج از ایران و در میان ایرانیان ساکن خارج را بازتاب دهیم. بدیهی است آنچه می آید همه ی اقدامات و کارهای جنبش ملی ما هستیم در خارج از کشور نمی تواند باشد؛


جنبش ملی ما هستیم و کانال یک، جنبش و رسانه ی "ملی" برون مرز

یک دیده ی منصف و بی طرف، بعد از دیدن تشکیلاتی به نام کانال یک و حرکت هایی که جنبش ملی ما هستیم انجام داده، تنها می تواند زبان به ستایش آن باز کند. زیرا جنبش ملی ما هستیم، یک تفکر و جریان فکری است که درون دانشگاهی به نام کانال یک، زاده شده، رشد کرده، پرورده و بالیده و به جایگاه کنونی رسیده است و از همین نظر است که اساسا این جنبش و این شبکه با هیچ حزب و گروه یا شبکه و کانالی قابل مقایسه نیست. کارهایی هم که اعضای جنبش ملی ما هستیم و خانواده ی کانال یک، در خارج از ایران کرده اند با هیچ رسانه و حزبی نمی توان مانند کرد.

در زیر به برخی از ویژگی ها و کارها و اقدامات جنبش ملی ما هستیم در خارج از کشور اشاره می کنیم:

1) جنبش ملی ما هستیم و کانال یک، تنها گروه و رسانه ای است که به تمامه با کمک و هزینه ی بینندگان و هواداران تامین می شود؛ یعنی با کمک صرف مردم ایران، بدون آنکه کوچکترین هزینه، تبلیغ یا حمایتی از یک سازمان یا نهاد دولتی گرفته باشد. و نکته ی مهم تر هم اینکه امروز تشکیلات کانال یک، یکی از افتخارآمیزترین و خوشنام ترین موسسات و رسانه ها در خارج از کشور است و برای یک شخص خارجی و غیر ایرانی بسیار جای شگفتی باشد که چنین رسانه ای در همه ی این سال ها با کمک های مالی صرف ایرانیان برون مرز و فروش کالاهای ملی و میهنی تامین شده است. و شگفتا و افسوس که چنین حس ملی گرایانه ای در برخی از غرض ورزان و تنگ چشمان که چشم دیدن پیشرفت هم میهنان خود را ندارند، دیده نمی شود و حتا تا بتوانند کارشکنی و فرافکنی هم می کنند! آری، این رسانه ی افتخار آمیز ملی که غرور هر ایرانی را بر می انگیزد، با یاری گری همه ی آن ایرانیان آزاده و نژاده (پاک) تامین شده است؛ از سهراب پدربزرگ نیکی و پدر تلویزیون کانال یک تا همان ده دلار بیست دلارهای دیگر اعضای خانواده. امروز، شاهدیم که تلویزیون کانال یک از نظر کیفی و کمی یکی از غول های رسانه ای برون مرز شناخته می شود؛ به ویژه از نظر خبر رسانی و اخبار. (از رویدادهای 18 تیر 11 سال پیش گرفته تا حوادث دو سال پیش پس از انتخابات...)

2) تلویزیون کانال یک و جنبش ملی ما هستیم، با ایجاد خانواده و تامین کمک ها با این روش -به ایرانیانی که پس از سی سال به واسطه ی یک حکومت دروغگو و ضد مردمی و فرهنگی غلط، از هم دور شده بودند و حتا از در ِ دشمنی و بی تفاوتی با هم در می آمدند- آموخت که همه با هم گرد هم جمع شوند و نسبت به مسائل ملی و میهنی خود حساس باشند و به یکدیگر به شکل یک "خانواده ی ایران" بنگرند که تاریخ، فرهنگ، زبان، دوست ها، دشمن ها، دردها، درمان ها، غم ها و شادی های یکسان و مشترکی دارند. همچنین جنبش ملی ما هستیم و کانال یک و به ویژه سخنگوی آن –شهرام همایون- به بینندگان و اعضا و هوادران با روش پرداختن کمک های گروهی در چارچوب خانواده، یاد داد که ملت ایران باید روی پای خودش بایستد و هیچ نیرویی از خارج نمی تواند و نمی خواهد به مردم ایران در رسیدن به خواسته هایشان کمک کند. و برای رسیدن به آرمان های خود، نخست باید این فرهنگ و خصلت را کنار بگذارند که انتظار داشته باشند کاری رایگان و بدون صرف رنج و هزینه به ثمر برسد. و این درست همان چیزی بود که جمهوری اسلامی -که با تبلیغ فرهنگ "مفت خوری" آیت الله خمینی آغاز شد- نمی خواست و نمی خواهد در میان ایرانیان باب شود.

3) تلویزیون کانال یک با فروش کالاهای ملی و کتاب های تاریخی، فرهنگی، دینی و سیاسی، نقش به سزایی در آگاه کردن ایرانیان خارج از کشور نسبت به گذشته و فرهنگ خود داشته است. به ویژه در میان آن ایرانیانی که به دلیل زندگی طولانی در غرب و یا حتا به دنیا آمدن فرزندانشان در خارج از کشور نسبت به گذشته و فرهنگ خود کم اطلاع بوده اند. بیشتر یا (بهتر است بگوییم) همه ی این کتاب ها و کالاها در ایران ممنوع هستند.

4) یکی از این نشانه ها که باید آن را اساس هویت ملی و فرهنگ ایرانی بدانیم، پرچم شیر و خورشید است. بی گمان نقشی که کانال یک و جنبش ملی ما هستیم در شناساندن، برافراشتن و توزیع کردن پرچم شیر و خورشید در میان ایرانیان برون مرز داشته و دارد انکار ناپذیر است. در شرایطی که شناخت این نشانه ی ملی حتا پیش از انقلاب هم به این اندازه ای نبود که امروز در میان مردم و جوانان وجود دارد. پرچم شیر و خورشید را باید یگانه نشانه ای بدانیم که جمهوری اسلامی از همان آغاز پیدایشش، بیشترین دشمنی و کوشش را برای زدودن آن به کار برده است. پرچم شیر و خورشید تنها نماد ملی-مبارزاتی است که جنبش ملی ما هستیم عمومی و همگانی می داند که از هر حزب و دسته و سیاسی بازی جدا است. کوشش رژیم برای هجوم به این نماد ملی بعد از جنبش سبز به خوبی دیده شد، آنجا که سبزها در نیویورک و لس انجلس اقدام به خط کشی کردند و به آورندگان پرچم شیر و خورشید اعتراض و حتا حمله کردند (در نیویرک، اکبر گنجی یکی از آن افرادی بود که مانع حضور معترضان با پرچم شیر و خورشید شد!) با همه ی این بازی ها و دسیسه ها، جنبش ملی ما هستیم همچنان پرچم سه رنگ شیر و خورشید را افراشته نگه داشته است. 

5) جنبش ملی ما هستیم و کانال یک، نخستین و تنها گروهی است که به طور فراگیر توانسته جرقه ی همبستگی احزاب و گروه های سیاسی گوناگون را که دیرزمانی به خون هم تشنه بودند، بزند، آنها را پشت یک میز بنشاند و گفتمان و میزگرد بگذارد و حتا در گردهمایی های عمومی و اعتراضی در کنار همه ی آنها بایستد. کانال یک تنها رسانه ایست که در آن همه ی گروه ها و احزاب سیاسی آزادانه برنامه دارند و حتا در آن مناظره های متنوعی هم بین اعضای این احزاب برگزار شده و می شود.

6) یکی دیگر از کارهای مهم جنبش ملی ما هستیم و کانال یک، برگزاری مراسم گوناگون برای مناسبت هایی همچون روز پدر، روز مادر، روز ملی پرچم شیر و خورشید، جشن بزرگ نوروز، گرامیداشت یاد پادشاهان پهلوی و... است که هدف همه ی این مراسم، جمع شدن ایرانیان به دور هم و آشنایی آنان با فرهنگی است که در روزگاری دور، براساس آن همه ی ایرانیان به دور هم جمع می شدند و جشن و شادی یا هر مراسم دیگری را به صورت همگانی و  گروهی برگزار می کردند. همچنین با برگزاری مراسمی همچون تقدیر از پدران و مادران ایرانی، ایرانیان می آموزند که برخلاف آنچه بیگانگان و حکومت ضد ایرانی، بدان باور دارد، به بزرگترها و شخصیت های ملی احترام بگذارد و از آنها بخاطر کوشش هایشان تقدیر و سپاسگزاری کنند. 

7) با نگرش و تاکید بر گزینه های بالا است که جنبش ملی ما هستیم و کانال یک، گردهمایی ها و تظاهرات زیادی را در خارج کشور برگزار کرده است:

الف) طرح کاروان عشق و سفر به نیویورک در هنگام حضور احمدی نژاد رییس جمهور حکومت اسلامی، که به ویژه سال گذشته و در حالی که جنجال های پیرامون جنبش سبز به سکوت کشیده شده بود، (در کنار سازمان مجاهدین خلق) تنها اعضای جنبش ملی ما هستیم بودند که به طرزی منظم و با شکوه با پرچم های شیر و خورشید در نیویورک حضور یافتند و به حضور احمدی نژاد در آنجا اعتراض کردند.

ب) طرح ندای پرچم و گردهمایی در بسیاری از شهرهای امریکا، کانادا و اروپا، برای اعتراض به سرکوب و جنایت جمهوری اسلامی و برقراری چندین کمپین برای اعتراض به اعدام و زندان در شهرهای اروپا توسط اعضای جنبش ملی ما هستیم.

ج) برگزاری روز ندا (25 خرداد) در لس انجلس و مقابل ساختمان فدرال، به گونه ای که حتا بعد از مراسم، مادر زنده یاد ندا، از همه ی برگزار کنندگان این مراسم سپاسگزاری کرد.

د) برگزاری و برقراری آرامگاه نمادین جانباختگان راه آزادی سه دهه ی گذشته در نیویورک (و به زودی در چند شهر دیگر) که با واکنش جهانی (و حتا از سوی مقامات جمهوری اسلامی!) روبرو شد.

ه) در کنار همه ی اینها می توان به گرامیداشت بسیاری از آیین ها و مراسم ملی همچون چهارشنبه سوری و سیزده بدر همراه با پرچم ملی شیر و خورشید، در بسیاری از نقاط جهان اشاره کرد که همه ی این توجه به هویت ملی را باید ثمره ی کانال یک و جنبش ملی ما هستیم بدانیم.

* * *

در این دو نوشتار کوشیدیم تنها به پاره ای از کارها و اقدامات جنبش ما هستیم و کانال یک در چند سال اخیر بپرداریم. آشکار است که آنجا در این دو بخش آمده، بازتاب دهنده ی تنها بخشی از کار و کنش جنبش ما هستیم و تلویزیون کانال یک است.

امید است که این نوشتار، توانسته باشد دیده ی منصف بسیاری را به سوی کارهای ملی گرایانه و میهن پرستانه ی جنبش ملی ما هستیم در ایران و خارج از ایران بگشاید. جنبش ملی ما هستیم که در این چند سال با همه ی جفاکاری ها، تنگ چشمی ها، دشمنی ها و بی مهری ها مانده است، امروز و فرداها نیز خواهد ماند.

برخی از فیلم های گردهمایی های جنبش ملی ما هستیم در خارج از ایران:
(با سپاس از مژگان میهن دوست و راه ایرانی برای فرستادن ویدیوها)


پایان بخش دوم

سروش سکوت
16 تیر 2579

۲ نظر:

  1. بسیار پرمحتوا و دقیق گزارش شده .ما هستیم

    پاسخحذف
  2. برای ایران هستیم و خواهیم ماند ، ما هستیم

    پاسخحذف