۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

انتصابات خرداد 88، تله ی حکومت اسلامی برای اعدام مخالفان واقعیش

 

ایرانیان!
با شوربختی فراوان، آگاه شدیم که هموندان گروه "شاهین شکسته بال شیراز" ِ جنبش ملی ما هستیم، به دست ماموران جنایتکار جمهوری اسلامی بازداشت شدند و اینک در سیاه چال های نظام پلید اسلامی گرفتار هستند؛ شایسته دیدم ضمن یاد کردن از همه ی جانفشانی ها و رزمآوری های گروه شاهین شکسته بال، به عنوان یکی از هموندان جنبش ملی ما هستیم، اندکی درد دل کنم؛ درد دل هایی که همچون خونی درونم فوران می کند و هیچ سکوتی نمی تواند آرامم کند؛

نمی دانم تا کی باید بنشینیم و چشم به اعدام مبارزان درون زندان به دست نظام جنایتکار اسلامی بدوزیم و فقط سری تکان دهیم و سپس به خودمان به زور بقبولانیم که باید سکوت کنیم و هیچ چیز نگویم؛ چرا که به سود شرایط فعلی نیست که حرف های دلمان را بزنیم.
اما آخر این سبز اصلاحات برآمده از نزاع انتخاباتی چیست که بچه های ایران هر روز باید قربانی جاه طلبی مشتی اصلاح طلبِ سبز اندیش ِ خمینی دوستِ تازه به دوران رسیده ی بی سوادِ سیاسی بشوند! مگر آرش رحمانی پور و محمدرضا علی زمانی و فرزاد کمانگر و علی صارمی و... که اتفاقا مبارزان واقعی علیه جمهوری اسلامی بودند، چه گناهی کرده بودند که یک دفعه پس از انتصابات لعنتی حکم هایشان به اعدام تغییر پیدا کرد و قربانی نتایج انتخابات و حرکت اصلاح طلبی شدند؟

مگر حامد روحی نژاد چه گناهی کرده بود که با آن بیماری ام اس ابتدا به اعدام و سپس به تبعید و حبس طولانی محکوم شود؟

مگر بچه های جنبش ملی ما هستیم درون ایران چه می خواهند و چه می خواسته اند که باید به خاطر جاه طلبی های کسانی چون موسوی و کروبی که هنوز دادِ تقلب انتخاباتی سر می دهند و روبه صفتانه به دنبال رای های گم شده یشان هستند، به زندان بیافتند و اعدام شوند؟

نه، دیگر باید سکوت را بشکنیم و همه ی دردهای مانده در دلمان را بازگو کنیم. یک سال و چند ماه از انتصابات لعنتی رژیم ولایت وقیحه می گذرد؛ انتصاباتی که تنها تفاوتش با دوره های قبلی در این بود که این بار حکومت فریبکارانه مردم را به صندوق های رای کشاند تا شور حسینی به پا کند و با برپا کردن جنبش انقلابی-اسلامی اصلاحات آن را مردمی بنامد و همه ی صداهای واقعی و کارساز ضد خود را به نوعی تخت الشعاع چیزی به نام سبز قرار داده و آن را خفه کند. و شگفتا که بسیاری از مبارزان واقعی سیاسی و اپوزیسیون واقعی ضد نظام هم که برخلاف سبزها، تازه به دوران رسبده نبودند، به هیپنوتیزم پس از انتخابات گرفتار شدند!

به عنوان یک جوان درون ایران از بسیاری خبرگزاری ها و مبارزان و کنش گران سیاسی- اجتماعی گله دارم که چرا کارهای بزرگ و ایران مدارانه ی بچه های جنبش ملی ما هستیم را درون ایران نادیده گرفتند و سکوت کردند و حتا به تخریب هم پرداختند.

مگر ندیدید و نشنیدید که اعضای جنبش ملی ما هستیم در درون ایران چقدر پرچم شیر و خورشید نصب کردند و چه برنامه های فرهنگی و سیاسی سودمندی داشتند؟
تجمع مقابل نانوایی ها را چه؟ آنها را هم ندیدید؟ گردهمایی پاسارگاد را چه؟ تجمع مقابل سفارت ملخک امارات و پارک ملت در محکومیت توهین به خلیج پارس و بی کفایتی ایران را چه؟ ندیدید؟ نشنیدید؟ یا خود را به کوری و کری زدید؟
تهیه ی پرچم سه رنگ شیر و خورشید به وسیله ی گروه ایران زمین شیراز
و حالا هم، همه را هنوز جو انتخاباتی دیوانه کرده است و در برابر دستگیری ها و کشتارهای اعضای جنبش ملی ما هستیم سکوت می کنید.
دستاورد سبز اصلاح طلبی چه بود؟ جز کشته شدن نداها و سهراب ها و اشکان ها و جز لو رفتن کارهای اساسی مبارزان واقعی جمهوری اسلامی؟

امروز دو نفر(و شاید هم بیشتر، مگر جمهوری اسلامی راست می گوید؟) دیگر از مبارزان حکومت اسلامی اعدام شدند. آنها نیز مثل آرش رحمانی پور و محمدرضا علی زمانی و حامد روحی نژاد پیش از انتصابات دستگیر شده بودند و تا آن زمان برای هیچ کدام حکم اعدام صادر نشده بود؛ اما به یک باره به اعدام محکوم شدند!

اما بی گمان فرزندان ایران زمین و به ویژه بچه های جنبش ما هستیم بار دیگر حرکت های ملی و ایران دوستانه ی خود را آغاز خواهند کرد؛ و راه گروه هایی چون شاهین شکسته بال را دنبال خواهند کرد

ما هستیم تا ایران هست

موجم اگر می روم
گر نروم نیستم

سروش سکوت
7 دی ما 2569

= = =
پی نوشت:

گروه ایران زمین شیراز: به ياد جانفشاني ها و مبارزات شبانه روزي گروه هميشه قهرمان و سرافراز پارس »»» گروه شاهين شکسته بال شيراز ««« که هم اکنون در زندانهاي کثيف ترين نظام جهان ولايت وقيه منتظرند تا ما به خود آييم و نظام پوشاليشان را در هم بکوبيم ... تا آن روز ما هستيم ما هس________________تيم

با سپاس از گروه ایران زمین شیراز


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر