۱۳۹۰ بهمن ۲۴, دوشنبه

خیزش خشم خفه شده ی سی و سه ساله


به یاد صانع ژاله و محمد مختاری که در روز 25 بهمن 1389 خورشیدی در خروشی دیگر، پر کشیدند...


زمین از یاد نمی برد خون شما را

اگر چه حتا گورکنان گورتان را بربایند

و بامدادان، دَدَان، دندانِ درندگی بر دنده ی دلاوریتان بنهند.

به راستی که آنان لاشخورهای ترسویی هستند

که گرچه خوراکشان مردار آزادگان است،

اما از قلب تپنده ی یک آرمان تابنده

و از روح نامیرا و ناآرام یک آزاده

می ترسند و می هراسند.

و خروس خوان، بر نبش قبر خورشید

نقاب بر چهره ی شب پرستشان می کشند

و ترسان از فرا رسیدن روز، سینه ی خاک را می درند

تا به خیال خام خود یک فرد و یک شخص را از آن خود بدزدند

اما نمی دانند که یک فکر و یک نسل جوانه می زند

از خاک بارور باور و آرمان ایران و آزادی...

* * *

روح اعتراض در جسم جامعه ی ایران از زمان زایش سیاه حکومت اسلام تا موقع میرش آن، آبستن و نهادینه شده است.

درست از آن زمان که دین مداری با ساتور سانسور و سرکوب، جا پای مردم سالاری و انسان گرایی نهاد و ولی مطلقه ی فقیه، شبان و مردمان، گوسپندان این نظام فرض شدند.

همه ی جنبش هایی که در تمام این افزون بر سه دهه و سه سال، زاییده شدند، خواسته ای جز نشاندن مردم سالاری و آزادی بجای دینمداری و اشغال نداشتند. گذر از وضع موجود به سوی آرمان های انسانی و ایرانی مردمان، تنها مستلزم انحلال حکومت مذهبی و لغو قانون ضد بشری و اسلامی اساسی آن است.

از زمان آغاز درگیری های پس از سیرک انتصابات فرمایشی 88، نیز این خواست های ملی و مردمی در حاق و کنه جنبش بود؛ گرچه شاید بهانه ی پیدایی این درگیری ها، اعتراض به نتیجه ی یک انتخابات بود، اما این حرکت نیز چونان دیگر خیزش ها، رنگ بوی دموکراسی خواهی (یعنی چیزی که در ساده ترین مفهومش هم با بودن رژیم اسلام یا انگیزه های اصلاح و تعمیر و شرکت در انتصابات فرمایشی حکومت اسلامی و دعوت مردم به مشارکت در آن میسر نیست و سرشت سرکوب گر و مردم ستیز رژیم در تمام این سه دهه بزرگترین و روشن ترین گواه بر این مدعاست) و دیکتاتور ستیزی داشت.

هبچ عقلی نمی تواند بپذیرد، آن انبوه جوانان که به گونه ی مسالمت آمیز به خیابان ها آمدند، برای اصلاح دولت، اجرای بدون تنازل قانون اساسی، ولایت فقیه، بازگشت به آرمان های آیت الله خمینی و... که تجلی آن در بیانیه ها و مقاله های میرحسین موسوی دیده می شد و امروز نیز شورای مجهول و بی نشان هماهنگی راه سبز امید (که شکل امروزی شورای انقلاب زمان خمینی است!) چنبن شعارهایی را سر می دهد، اعتراض نمودند.

جوانانی همچون ندا، که آگاهانه و منطبق بر منطق، و نه احساس و نه سیاست زدگی و جو گیری، به گردهمایی های پرشور مردمی گام نهادند، به خوبی می دانستند که راه برون رفت از بحران درون ایران، تنها با عبور از حکومت اسلامی آغاز می شود. برای همین هرگز رای نداده بودند، چون با سرشت پوچ انتصابات در رژیم اسلامی مخالف بودند. اما با این حال به جنبش مردمی پیوستند.

سیر سرکوب رژیم و نیز بی تدبیری و خواست های سرخورده کننده و گمراه کننده ی اصلاح طلبان (و جریانی که به درستی در دهن مردم به اصطلاح "سبزالله" مطرح شد) دو بازوی به خاموشی کشاندن جنبش مردم و در واقع صدا خفه کن انفجار ملت پس از انتصابات 88 بود.

اما حضور دوباره در روز 25 بهمن، به خوبی نشان داد که بر خلاف ادعای اصلاح طلبان حکومتی و قبا پوشان سبز علوی، ریشه ی اعتراض و بغض خفه شده ی مردم فراتر و وراتر از انگیزه ی تعمیر حکومت است. این اعتراض در روح جامعه ای نهادینه شده که تجربه ی شوم انقلاب اسلامی را پشت سر نهاده است که برآیندش جمهوری اسلامی بوده که جز جنگ، کشتار، خفقان، بی حرمتی به رای و نظر مردم و دزدی سرمایه های ملی، هیچ کاری انجام نداده است.

25 بهمن نشان داد که مصادره ی "اعتراض" به سیستمی فاشیستی و وحشی با پسوند اسلامی، از سوی اصلاح طلبان یا هر جریان درون-حکومتی بیهوده و غیر ممکن است.

گرچه در آن روز نیز "شورای هماهنگی راه سبز امید" سعی در پیش دستی در دادن فراخوان را از راه "شور حسینی و سبز علوی و شعار الله اکبر و سکوت" نمود، اما شعارهای دموکراسی خواهانه و دیکتاتور ستیزانه مردم در این روز، نشان داد که رهبران جنبش سبز، "خمینی های 57" نیستند که بتوانند مردم را به سوی تعمیر چرخ پنچل حکومت و تعبیه ی یک فرد دیگر در چارچوب ولایت مطلقه ی فقیه و قانون اساسی اسلامی و در یک کلام "پسرفتی بسان انقلاب اسلامی 57" سوق دهند.

در یکمین سالگرد، خیزش 25 بهمن و پرواز دو تن از جوانان ایرانی –صانع ژاله و محمد مختاری- در این روز، هنوز دموکراسی خواهی و آزادی و انتخابات آزاد و حاکمیت صندوق رای و رفراندوم و دستیابی به صلح جهانی و اقتصاد قوی، (که همه منوط به نبودن حکومت ضد مردمی اسلامی است) خواست های ملتی است که سه دهه و سه سال است خون دل خورده اند و با گوشت و پوست از حکومت مذهبی زده و بریده اند.

===

در همین زمینه:


سروش سکوت
24 بهمن 2570

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر