۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

جنبش ما هستیم، خیزشی از درون


بیش از سه سال از برقراری جنبش ملی ما هستیم می گذرد. حرکتی که بیش از آنکه به یک حزب با یک دبیرخانه و تشکیلات مختلف شبیه باشد، به یک کلاس درس می ماند که آغاز دارد، اما پایان ندارد؛ آموزش هایی که به اندازه ی بیش از هزار و چند سد سال ریشه ای است و برای همین آنها را پایانی نیست.

دانش آموزانش کسانی هستند که در پی یک دگرگونی درونی می خواهند، نخست خود را پاک و پیراسته از گل و لای باتلاق هزار و چند سد ساله ی خرافات کنند و پس از آن، راه را برای آبادی و آزادی میهن دربندشان و لای روبی باتلاق عقیدتی-فکری هم میهنانشان، فراهم کنند.

جنبش ما هستیم، بیش از آنکه حرکتی سیاسی باشد، جریانی فکری است. تفکری با پشتوانه ی فرهنگ ایرانی و هویت ملی که می کوشد انسانیت را ارزشی زنده نگه دارد.

در این جنبش، همه ی تریبون ها بدون محدودیت، برای همه ی افراد، همه ی افکار و همه ی احزاب باز است، تا نظر و ایده و سلیقه ی خود را بیان کنند و به قول معروف، استاد خود باشند. زیرا در این آزمون تمام عیار و کلاس درس طولانی، هیچ کس رییس و زعیم یا فرمانده و فرمانبر دیگری نیست.

پرچم شیر و خورشید

نماد راستین آن پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان است؛ چرا که نماد راست و درست فرهنگ و هویت ایران نیز همین است. پرچمی که از هر حزب و بازی جداست و تنها رنگ ایرانی بودن را دارد و به قول استاد احمد کسروی (در کتاب تاریخچه ی شیر و خورشید): " شیر و خورشید چون پدیدآورنده عشق است، چه بهتر از اینکه بهره ایران، سرزمین هنرمندان و شاعران گردیده، زیرا نقش مزبور شعر و داستانش هم شعر است... ."
و آری شیر و خورشید، بازتاب عشق از آیینه ی نیاکان در دل ایرانیان است. نور خورشیدش و غرش شیرش و درخشش شمشیرش، یادآور هزاره ها شکوه است. و جنبش ملی ما هستیم سرافراز است که در یک حرکت بزرگ ملی، این پرچم را در دل ایرانیان در همه جای گیتی، زنده و افراشته نگه داشته است و در سرزمین مادریش هم که اینک گرفتار اهریمنی بیگانه با بیرقی غیر ایرانی شده، صدها بار و به همت بچه های ما هستیم در آسمان آن سامان افراشته مانده و تا ابد هم افراشته خواهد ماند.
تندیس سیمرغی زرین که با بال هایش، شیر و خورشید ایران را بالا می افرازد، تا با جان هزاره ی خود، ایران را نفسی مسیحایی بخشد، آزین جنبش ملی ما هستیم است.
و این پدیده ای شگرف و بی همتاست که حتا در زمان حکومت پیشین (شادروان محمدرضاشاه پهلوی) هم بی سابقه بوده است و مردم و حکومت چندان به ارزش این پرچم واقف نبودند.
در عین حال، جنبش ملی ما هستیم با افراشته نگه داشتن شیر و خورشید، به همه ی نمادهای احزاب گوناگون احترام می گذارد، به گونه ای که در کانال یک (تلویزیون جنبش ملی ما هستیم)، حتا کمونیست غیر معتقد به شیر و خورشید می آید و سخنش را می گوید!

درس های که جنبش ما هستیم می آموزاند

- درس آغازین جنبش، عشق است. عشق به خود، به پدر و مادر و خانواده، به دوستان، به جنس مخالف و موافق، به میهن، به راستی و بی ریایی و فاصله گرفتن از دروغ و ریاکاری...
جنبش ما هستیم، برای این نخستین و اساسی ترین درس خود، تابلویی از نیاکان نیک و فرهنگ ایران را در پیشگاه همگان می نهد:
"خداوند، این سرزمین را از دروغ و دشمن بپاید..." (داریوش بزرگ)
"من به همه ی باورها احترام می گذارم و هر شخصی آزاد است به دین خود باشد..." (کورش بزرگ)
"گفتار نیک و اندیشه ی نیک و کردار نیک نه تنها در شعار بلکه تا پای عمل..." (اشو زردشت)
"همه سر به سر دست نیکی بریم/جهان جهان را به بد مسپریم..." (فردوسی بزرگ)
اینها تابلوهایی است که جنبش ما هستیم در پیشگاه هم میهنانش می گذارد تا به پیراستن خویشتن از درونی ترین لایه های فکری-احساسی، بپردازد و آنگاه ادعا نماید که لیاقت یک حکومت و جامعه ی همراه با راستی و آزادی را دارد و برای همین است که پیروان مکتب فکری ما هستیم، هیچ گاه شعار شورش و براندازی صرف و... سر نمی دهند!

- درس دوم جنبش ما هستیم، آشنایی با تاریخ است؛ تاریخی به درازای هزاره ها از سده ها پیش از تازش تازیان تا تاریخ معاصر.
پس اگر حق شناسی به خرج می دهد و شاه و مصدق و... هر دو را ارج می نهد، به این دلیل است که می خواهد فرزندان ایران را با کوشندگان راه ایران آشنا کند و آشتی دهد. به راستی کدام حرکت یا کدام شخص را دیده اید که انقدر منصفانه به تاریخ معاصر بنگرد (از کتاب های تاریخ جمهوری اسلامی که تحمل خودی هایی همچون آیت الله منتظری ها را هم ندارند و پس از درگیری با آنها، نامشان از فهرست یاران آقای خمینی پاک می شود! چه برسد به شاه و رضاشاه و مصدق که در نظر آنان خونآشام و استخوان هایی پوسیده اند! تا احزاب و تلویزیون های گوناگون که به خون هم تشنه اند) و به جای دعواهای فسیل-گونه، به دنبال آشتی ملی با تاریخ و شخصیت های تاریخی باشد؟!

- درس سوم جنبش ملی ما هستیم، این است که هیچ کس حق توهین به هیچ دین یا باوری را ندارد و باید حتا در اوج مخالفت با یک دین یا باور به آن احترام بگذاریم؛ چون ما ادعا داریم که الگوی رفتاریمان، کورش است که همه ی باورها و دین ها را گرامی می داشت. الگوی ما هزاره ها همنشینی صدها باور و مذهب و زبان و قوم و دین است که بدون جنگ و اختلاف براساس مخرج مشترک ایرانی بودن، زیر یک سقف زیستند و فرهنگ تکثرگرای ایران زمین، همه ی آنها را همچون مادری در آغوش گرفت.

- درس چهارم جنبش ما هستیم، اداره شدن ایران به دست ایرانیان است. و در این راه باید معنای اشغال ایران را نیک دریابیم و برای بازپس گیری آن و فرهنگ سازی در آن هرچه در چنته داریم رو کنیم...

- و سرانجام اینکه جنبش ملی ما هستیم می خواهد همه ی ایرانیان با هر عقیده و مرام، دوست و عاشق یک دیگر باشند، حس انتقام از ایران رخت بربندد، اعدام و کشتار نباشد و دیکتاتوری در رده های مختلف  از شخصی تا خانوادگی و سیاسی وجود نداشته باشد.

سخنگوی جنبش

سخنگوی این جنبش، شهرام همایون است؛ اما هم او و هم همه ی اعضای ما هستیم می دانند که او تنها یک سخنگو و آموزگار و نیز هماهنگ کننده ی یک شبکه ی تلویزیونی بزرگ است، اما عضوی از خانواده ی بزرگ ما هستیم ایران و براین اساس، توهین به او، توهین به همه ی اعضای این خانواده و در نتیجه به ایران مورد پذیرش آنان براساس مهر و عشق است.

ما هستیم، از آنجا که مفهوم اشغال ایران را درک کرده است، تنها پروای تغییر حکومت را ندارد و با تغییر حکومت و حتا برقراری دموکرات ترین حکومت، از پای نخواهد نشست. زیرا هدف ما هستیم و پیروانش این است که: "هر ایرانی بداند که ایران چیست تا ایرانی بماند و ایرانی بمیرد." پس: "ما هستیم هست تا ایران هست."

تجربه ی شخصی

می دانم شاید این نوشتار، به مزاق کسانی خوش نیاید و تسکینشان نبخشد. هیچ مهم نیست. اما بد نیست در اینجا، تجربه ای شخصی از خود را بازگو کنم:
پیش از آشنایی با جنبش ملی ما هستیم، کانال یک و برنامه های آقای همایون، زندگی روزمره را داشتم و هرچند هر کاری که از دستم بر می آمد برای نشان دادن خشم و مخالفتم با این نظام نشان می دادم، اما در درون خودم چیز جدیدی حس نمی کردم. گاهی دروغ می گفتم و از آن نمی ترسیدم! عصبانی می شدم و تاب شنیدن نظرات مخالف خودم را نداشتم و گاهی بر سر خویشان و آشنایان فریاد می کشیدم! و سپس در بحث های سیاسی شرکت می کردم و مخالفتم را با رژیم نشان می دادم! اما حس خوبی نداشتم و سامانی در فکر و روح و سخنم حس نمی کردم!

به هر روی آشنایی با "ما هستیم" مرا از آن ورطه ی نخوت و ناامیدی و دروغگویی نجات داد و وارد مسیری از فرهنگ ایران و هویت ملی کرد. و به من یاد داد که باید ابتدا خودم دروغگو نباشم و برای ابراز مخالفت با نظامی که به دیکتاتوری، کشتار، خشونت، زندان، زن ستیزی، تک مذهبی و خودرایی مشهور است، ابتدا باید همه ی این صفت ها را در درون خودم نابود کنم.

"ما هستیم"، به مثابه ی اعلام آمادگی برای همه ی این کارهاست. بنابراین، ما هستیم را پایانی نیست و ورود به آن یعنی همیشه بودن در آن... .

کانال یک

تلویزیون "کانال یک"، به عنوان تریبون این جنبش، جایگاه همه گونه نظر و سخنی است؛ از چپ تا راست. از کمونیست بی خدا تا اصلاح طلب با مهندس موسوی! از پادشاهی خواه و مشروطه طلب تا جبهه ی ملی و... . اگر چنین رسانه ای در میان رسانه های فارسی خارج از کشور نظیر دارد، لطفا" نام ببرید!

***

"ما هستیم" می کوشد تا آرمان ایران را اینگونه بسازد.
"ما هستیم" یعنی در گفتار و اندیشه  کردار یکی بودن و زنده بودن و به زیبایی های زندگی آری گفتن.

در پایان سرود زیبا، تاثیرگذار و ملی "ما هستیم" را پیشکشتان می کنم (از اینجا دانلود کنید):

ایران ایران، سرزمین خوبان، غمگین مباش، که ما هستیم ما هستیم

مهد دلیران، یادگار نیکان، دل خوش دار، که ما هستیم ما هستیم

در کنار هم، همچو جان و تن، در نبرد با دشمن وطن

آرزوی من اقتدار تو، اعتلای تو، افتخار من

قسم به کاوه، قسم به بابک، قسم به کورش، قسم به آرش

برای عزت تو سر می‌دهم، رهایی تو را به جان می‌خرم

و تو ستمگر، اسیر شهوت، در لوای مذهب، عدوی ملت

بدان که هستم اگر می‌روم ، اگر نرفتم بدان نیستم

سروش سکوت
دی ماه 2569

۱ نظر:

  1. تصور من این بود که این جنبش را آقای شهرام همایون درست کرده است و هنگامی که دیدم تصویری از کانال های جمهوری نشان می دهند و افتخار می کنند که در گوشه آن نوشته شده "ما هستیم" متوجه شدم که بیشتر اهداف اقتصادی مد نظر است نه اصلاحی.
    ضمنا تاریخ ایران شمسی است نه شاهنشاهی.

    پاسخحذف