۱۳۹۲ تیر ۱۲, چهارشنبه

ایران؛ قتلگاهی ارزان!





حکم نهایی دادگاه کهریزک و متهمان اصلی آن –سعید مرتضوی و قاضی حداد- هرچند قابل پیش بینی بود و از دستگاه قضایی سرسپرده ی حکومت اسلامی بیش از این انتظار نمیرفت، اما نشان داد که مرز جنایت پیشگی و تاوان آن در جمهوری اسلامی فراخ تر و ارتکاب فجایعی از این دست عادی و عادت و بیمه شده است؛ وقتی برای قاتل زنجیره ای و سلاخ دستگاه قضایی –سعید مرتضوی- دویست هزار تومان جریمه تعیین میکنند و دیگر خبری هم از ماجرای "ریش تراش" و "داروی نظافت"ِ دهه ی هفتاد نیست، باید آماده باشیم تا در دولت جدید نیز جُرم ِ جِنایت و قُبح ِ قِباحت در میان سران رژیم ارزان تر و جاری تر شود.

* * *

اون شبی که صدای «نسرین» داشت تو یه سلول سرد می‌پژمرد،
بی‌بی‌سی تیترِ اولش این بود: «ممه‌ی آنجلینا رو لولو بُرد»!...
(یغما گلرویی)

این روزها -که طبق معمول تمام این سی و چهار سال وضعیت حقوق انسانی و تاوان اعترض به نقض آزادی اندیشه و بیان وخیم تر و رو به پسرفت بیشتری است و هنوز از لابه لای سیاست بازی های تو در تو و جنجال های مضر منافع ملی-انسانی شهروندان، بوی خونینِ زیرِ پا له کردنِ این حقوق و انسان های معترض به سیستم موجود مشام بی تفاوت ها را می آزارد- خبر مربوط به دادگاه نهایی-غیر علنی-حکومت ساخته و غیر رسمی متهمان فجایع کهریزک بیرون آمد و بار دیگر سرسپردگی قوه ی قضاییه ی حاکمیت به ولایت فقیه بر همه اثبات شد، وضعیت زندانیان سیاسی زیادی نیز رو به بدتر شدن و خطر جانی می رود.

بیمه بودن امثال مرتضوی ها به جنایتِ بدون عقوبت در سیستمِ انسان کُشِ جمهوری اسلامی از یک سو، و تکرار فجایعی نظیر قتل ستار بهشتی ها، زهرا بنی یعقوب ها، زهرا کاظمی ها، محسن دکمه چی ها، اکبر محمدی ها، حسین اخترزندها، علیرضا صبوری ها و ده ها زندانی بی پناه دیگر -که به واسطه ی عواقب مستقیم ناشی از شکنجه ی بازجوها یا شرایط غیر مستقیم محیط سیاه چال هایی مانند رجایی شهر و ندامتگاه مرکزی کرج و... به قتل رسیدند- در مورد افشین اسانلو در هفته ی گذشته سبب تشدید نگرانی ها نسبت به دیگر زندانیان سیاسی مخصوصا" آنهایی که از شرایط جسمی خوبی برخوردار نیستند و از سوی بازجوها و شکنجه گرهای جمهوری اسلامی زیر فشار بیشتری هستند، شد.

به طور مشخص آرش صادقی، احمد عسگری و محمدرضا پورشجری سه تن از دربندان باور و اندیشه ای هستند که در بی توجهی مسوولان جمهوری اسلامی و بی تفاوتی نسبی مدافعان حقوق زندانیان، در شرایط بحرانی به سر می برند.

با توجه به رویدادهای پیش آمده، بیم آنکه در مورد هر یک از این سه تن یا افراد دیگری مرگ های درون-زندان یا اندکی پس از آزادی های موقت پیش بیاید، بسیار زیاد و نگران کننده است.

اینکه یا به شکل ذره ذره زجرکش کردن های درون-زندانی نظیرِ نمونه ی اکبر محمدی، یا سکته های حکومتی مثل افشین اسانلو یا شکنجه های آدم کشانه مانند مورد زهرا کاظمی و ستار بهشتی... در مورد هر یک از این سه عزیز اتفاق بیافتد، نمیتوان تردید کرد.

وقتی که حاکمیت خود بیمه و جواز و مصونیت چنین جنایاتی را به آدمکشان اجیرش میدهد، چگونه می توان انتظار داشت که مسولان این حکومت در راستای بهبود وضعیت زندانیان سیاسی قدمی بردارند؟

آیا تنها راهکار باقیمانده برای مدعیان حقوق این افراد و برای مخالفان حکومت این نیست که فارغ از هوچی گری های سیاسیِ مُخِلِّ منافعِ انسانی-ملی، با ابزار قَلَم و قَدَم، صدای در گلو مانده ی این عزیزان را فریاد باشند.

وقتی حتا تیتر اصلی و اول رسانه های فارسی زبان مدعی آزادی بیان مانند بی بی سی، "شور بی شعور ناشی از روی کار آمدن «رییس جمهور منتخب!»" است و چنان فضا را نشان می دهند که گویی در ایران، انقلاب رو به رشد همه جانبه ای رخ داده است و همه چیز بهشت و گلستان شده است؟!

چطور میتوان به آب خوردن چشم ها امیدوار بود، وقتی همین رییس جمهور به اصطلاح منتخب حتا جرات نمیکند خواست هم کیشان اصلاح طلبش مبنی بر آزادی موسوی و کروبی از حصر! را بازگو کند؟

آیا میتوان فکر کرد که تا زمانی که در جمهوری اسلامی آزادی بیان سلاخی میشود و بین مخالف و موافق و خودی و ناخودی و انقلابی و ضد انقلاب و ولایی و معاند نظام و... مرزگذاری میشود، سر سوزنی به بهبود وضعیت موجود دل بست؟!

* * *

ایران را به قتلگاه ارزانی تبدیل کرده اند که در آن جرائم و جنایات و فجایع بیشتر از پیش آسانتر و کنندگانش مصون تر و دست باز تر میشوند و دیگر حتا برای خفه کردن "خودی های ناخودی شده"یشان مانند مورد سعید امامی و ماجرای کوی دانشگاه از قصه ی "واجبی" و "دزدی ریش تراش" نیازی نمی بینند که استفاده کنند و با دویست هزار تومان ناقابل که حتا دیه ی یک انگشت بریدن هم دیگر نمیشود، قضیه را رتق و فتق میکنند و آب از آب تکان نمیخورد و فردا هم بلندگوهایشان در نمازجمعه ها و سخنرانی های بسیجی-دلخوش کُنَکِشان میگویند که "آی دیدید عدل علی وار نظام اسلامی و ولایت فقیه را!!!"

ای کاش نیروهای مخالف از بازی های سیاسی-حکومتی و نیز جنجال های خودی دست می شستند و اتحاد هم پیشکششان! فقط سر همین حقوق انسانی و جان های در خطر مرگ و سلاخی متحد می شدند و فریاد میزدند!

پیش از آنکه جان در جمهوری اسلامی مفت تر از این شود، تکانی بخوریم و بجنبیم!...

سروش سکوت
12 تیر 92

تصویر امیر جوادی فر یکی از قربانیان جنایت بازداشتگاه کهریزک که به فجیع ترین و مظلومانه ترین شکل ممکن، در حالی که حال جسمانیش وخیم بود از بیمارستان به کهریزک منتقل شد و در حالی که بیناییش را از دست داده بود و چشمش چرک کرده بود، به فرمان سعید مرتضوی جلاد کهریزک به قتل رسید



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر