۱۳۹۰ بهمن ۱۱, سه‌شنبه

به بهانه ی خودکشی محمد رهسپار، پناهجوی ایرانی: سخنی پیرامون پناهندگی


دو روز پیش، یک جوان پناهجوی ایرانی به نام محمد رهسپار که از پرسونل ناراضی نیروی انتظامی و مخالف رژیم بوده، در کمپ پناهندگی (هایم) در شهر ولفسبورگ ایالت باباریای آلمان، پس از هفت ماه بلاتکلیفی، اقدام به سلب اراده ی حیات از خود (خودکشی) نمود.

سریال افسردگی و دست زدن به خودکشی در میان جوانان پناهجو، تازگی ندارد و در واقع همزاد و همگام با این رژیم جنایتکار است و بر همین اساس، بایستی قاتل اصلی این جوانان را نیز خود جمهوری اسلامی بدانیم که با اشغال ایران و چنگ انداختن بر جان مردمان آن، حکم دشمن ایران و ایرانیان را دارد. 

در هفتم آوریل سال گذشته نیز، کامبیز روستایی، پناهجوی ایرانی در کشور هلند، پس از یازده سال بلاتکلیفی، در میدان دام شهر آمستردام به غم انگیزترین شکل ممکن، اقدام به خودسوزی نمود.

در کنار نمونه هایی از این دست، غرق شدن هر چند ماه یک بار قایقی حامل پناهجویان، در مسیر اندونزی سبب مرگ تعدادی از هم وطنانمان می شود.

پناهجویانی که برای ادامه ی آرمان و باور ملی، سیاسی، تیره ای، دینی و جنسی و حفظ جان یا حتا عواملی چون مشکلات خانوادگی و اقتصادی، از سرزمین مادری خود جدا شده و با آن همه سختی، مسیرهای خطرناک و صعب العبوری چون کوهستان های ارومیه مرز ایران-ترکیه و جنگل ها و رودخانه های خطرناک مرز ترکیه-یونان یا شرایط فجیع و غیر انسانی در عراق و اقلیم کردستان و یا خطر تکه تکه و غرق شدن قایق و کشته شدن در آب های مرزی اندونزی-استرالیا را طی کرده و به جان خریده اند، تا بلکه در کشوری آزاد بتوانند علی رغم همه ی بحران ها و آلام جسمی و روحی یک زندگی انسانی را از سر بگیرند، از کشوری که درخواست پناهندگی خود را داده اند، پاسخ رد می گیرند یا مدت ها در بلاتکلیفی محض گرفتار افسردگی و مشکلات دیگر می شوند.

چه بسیار از این پناهجویان که در مسیرهای مرزی خطرناک دچار صانحه و حادثه و یا حمله ی مرزداران بیگانه می شوند و کشته می شوند...

در این نوشتار، و به بهانه ی رویدادهای تلخی همچون خودکشی محمد رهسپار، خودسوزی کامبیز روستایی و صدها ایرانی دیگر، بر آن شدم تا به عنوان کسی که تجربه ی این بحران را داشته و با بسیاری از پناهجویان که گرفتار این مشکل هستند گفتگو نموده ام، چند نکته را بیاورم؛

1) چنانکه پیش تر هم گفتم، عامل و بانی اصلی گرفتاری ایرانیان در درون و برون مرز، حکومت اشغالگر اسلامی است و افزون بر کسانی که بخاطر مشکلات و معضلات سیاسی، مذهبی، تیره ای و جنسی با رژیم، مجبور به ترک میهن می شوند، و در واقع دلسپاری به تبعید ناخواسته و آوارگی و پناهندگی را تنها راه چاره ی خود می بینند، رُک و راست باید به آنان که به آن "خط قرمز" نزدیک نشده اند که از ایران خارج شوند (هر چند با توجه به جهنمی که رژیم از ایران ساخته، همه ی دلایل برای خروج از ایران قابل درک است) و صرفا برای بدست آوردن موقعیت اقتصادی و شغلی بهتر، ایران را ترک می کنند، باید بگویم که تصورشان از اوضاع پناهجویی نادرست است.

در کنار اینکه زندگی پناهندگی و آوارگی از وطن بسیار بسیار مشکل است و همه کس نمی توانند آن را تحمل کنند، اوضاع پناهندگی و دریافت پاسخ از کشور مقصد نیز در شرایط کنونی بسیار بسیار سخت شده (که علل آن را به اختصار در موارد دیگر در زیر می آورم) و بی پرده باید بگویم، تحمل شرایط سخت اقتصادی درون ایران و ساختن با نداری و زندگی مخفی در ایران بسیار قابل تحمل تر از زندگی در غربت و کمپ های پناهندگی است که از حداقل شرایط انسانی نیز بی بهره اند. پس در شرایط کنونی، در ایران ماندن و برای دستیابی به آزادی و رهایی از شر این رژیم قرون وسطایی جنگیدن، بسیار منطقی تر و معقولانه تر از پذیرش شرایط سخت پناهندگی است؛ مگر در مواردی که ماندن در ایران به قیمت از دست رفتن جان یا گرفتار شدن در زندان باشد.

2) یکی از علت های مهم سخت شدن شرایط پناهندگی برای پناهجویان ایرانی در خارج از کشور، سودجویی افرادی است که به نام پناهنده ی سیاسی با کیس سیاسی دروغ، درخواست پناهندگی می دهند و پس از چندی که جواب گرفتند، بلافاصله به سفارت ننگین رژیم در آن کشور رفته و با گرفتن پاسپورت اقدام به برگشتن به ایران می کنند.

طبیعی است که این افراد که بیشترین خیانت و جفا را در حق پناهنجوی سیاسی حقیقی می کنند، پناهجویان سیاسی را بدنام کرده و سبب می شوند مقامات خارجی با اتخاذ سیاست های سختگیرانه تر برای پناهندگی، چندین سال یک پناهجوی سیاسی واقعی و راستگو را بی جواب و بلاتکلیف بگذارند (که یکی از اثراتش، افسردگی و دست زدن به خودکشی است.) و یا اینکه حتا با دیپورت و برگرداندن پناهجو به ایران، شرایط بسیار خطرناکی را برای وی رغم بزنند. یکی از راهکارهای جلوگیری از این مشکل، شناسایی و معرفی کسانی است که با سوء استفاده از نام پناهندگی و ارایه ی کیس سیاسی جعلی و دروغ و برگشتن به ایران، چیزی جز بدنامی و تشدید شرایط سخت برای پناهجویان ایجاد نمی کنند.

3) یکی دیگر از دلایل سخت شدن پناهندگی به ویژه در اروپا، سیاست های بسته ی کشورها است. در شرایطی که بحران اقتصادی در اروپا هنوز بسیار نگران کننده است، کشورها برای صرفه جویی در هزینه ها و بودجه ی دولتی، سیاست های محدودتر در پذیرش پناهندگان جدید اتخاذ می کنند و این تنها برای پناهجویان ایرانی نیست. زیرا هر چه کشورها شرایط آسان تری برای پناهجویان در نظر بگیرند، روز به روز بر شمار آنان افزوده می شود. ضمن اینکه افزون بر شرایط اقتصادی، سیاست های برخی دولت ها و حکومت ها (همچون دولت محافظه کار و چپ در هلند که اساسا با پذیرش پناهجو کاملا مخالف است!) موجب گرفتاری برای پناهندگان می شود. از سوی دیگر سیاست های مغرضانه و سودجویانه ی مقامات کشورهای غربی با رژیم اسلامی و یا گزینشی و سلکتیو عمل کردن مسؤلان مهاجرت و پناهندگی، نیز یکی از دلایل غیر انسانی است که اوضاع را برای پناهجویان، بحرانی ساخته است.

4) شوربختانه یکی از علل روی دادن رخدادهای تلخی همچون خودکشی پناهجویان، بی توجهی بسیاری از هم میهنانمان در برون مرز است که بجای حمایت از هم وطنان خود و تشکیل تشکل های دفاع از حقوق پناهجویان و پیگیری مشکلات آنان، نسبت به این افراد بی تفاوت هستند و ترجیح می دهند بیشتر به زندگی و مشکلات خود برسند (هر چند بسیاری از هم میهنان آزادی خواه، کمپین ها و گروه های مختلفی در دفاع از پناهجویان ایجاد کرده اند، اما اینها هرگز نمی تواند جوابگوی سیل عظیم پناهجویان و مشکلات آنان باشد). در این مورد فعالان حقوق بشر بایستی بیشتر و بیشتر تمرکز کنند. هر جند که همه ی تلاش ها باید بر روی این مهم باشد که از بیرون آمدن بیش از پیش ایرانیان از داخل به خارج برای اخذ پناهندگی خودداری شود که یگانه راه آن نیز تلاش برای سرنگونی هرچه زودتر رژیم ننگین جمهوری اسلامی است.

5) شرایط بد و غیر انسانی کمپ ها و فضای بسته ی آنها یکی دیگر از دلایل بروز افسردگی و اقدام به خودکشی در میان پناهجویان است. اینکه کسی در کشوری که به آن پناه آورده و خود را به نام پناهجو معرفی نموده تا چندین ماه و حتا سال حق کار کردن نداشته باشد و در کمپ نیز از امکانات انسانی همچون داشتن اینترنت محروم یا به آن کمترین دسترسی داشته باشد، کمتر کسی را گرفتار افسردگی و سرخوردگی نمی کند! از آنجا که یکی از ارکان مبارزه ی آزادی خواهان و اهداف مدافعان حقوق بشر دفاع از پناهجویان است، همه ی نهادهای مدعی بایستی به وضع اسفبار کمپ های پناهندگی اعتراض کرده و صدای پناهجویان را به گوش مجامع بین المللی برسانند؛ وگرنه وقوع حوادثی نظیر خودکشی محمد رهسپار، اجتناب ناپذیر است.

* * *

آنچه در پی آمد، توجهی بود نسبت به شرایط سخت و دشوار پناهندگی به ویژه برای آنان که از این شرایط بی خبرند و یا فکر می کنند، در صورت ترک ایران به راحتی می توانند، پاسخ پناهندگی و اقامت در یک کشور را بگیرند. پس بهتر است پیش از هر اقدامی، با کسانی که از اوضاع و احوال پناهجویان و شرایط پناهندگی شناخت دارند، گفتگو و مشورت شود. بر ایرانیان خارج از کشور نیز هست که هر کاری که می توانند برای بهبود شرایط پناهجویان انجام دهند.

ایران، بدون رژیم جنایتکار اسلامی، بهترین جای جهان است؛ به امید روزی که پس از انحلال تمامیت حکومت اسلامی، هیچ ایرانی مجبور نباشد وطن عزیزش را ترک کند و با غم ِغربتِ غریبِ غرب، دل-خسته و جان-افسرده شود...

سرنگون باد جمهوری اسلامی
پاینده باد ایران و ایرانی

سروش سکوت
11 بهمن 2570

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر