۱۳۹۰ تیر ۱۷, جمعه

18 تیر و زایش دو خیزش!



روز 18 تیر در گاهنمای مبارزاتی علیه جمهوری اسلامی، همواره با دو حرکت همراه است: 18 تیر سال 59 و خیزش فرماندهان دلاور نیروی هوایی ارتش علیه جمهوری جهل و جور و جنون و دروغ اسلامی و 18 تیر 78 و جنبش دانشجویان به پا خواسته علیه حکومت مذهبی... . پویش نخست، آغاز پایان حکومت را جرقه زد و مشروعیت نداشته ی این حکومت را از همان آغاز نمایاند و خیزش دوم، بر بازی ها و خیمه شب بازی های رژیم تحت نام اصلاحات سید خندانی، یک سره مهر باطل زد.

* * *

18 تیر، جنبش ارتشیان و دانشجویان

خیزش ارتشیان و کودتای نیروگاه شاهرخی: در روز 20 تیرماه سال 1359، درست دو سال پس از بر سر کار آمدن اوباشان اسلامی و اشغال ایران تحت نام شورش 57، بنی صدر رییس جمهور فرمایشی جمهوری اسلامی به همراه دو تن از پاسداران انقلاب اسلامی در یک شوی تلویزیونی شرکت کرد و از کشف یک کودتای نظامی برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی سخن گفت. آن زمان دقیقا 513 روز از چیرگی و چپاول اهریمنان بر ایران می گذشت و کشتارها و اعدام ها و سرکوب ها به شکل وحشیانه ای ادامه داشت. واپسین پادشاه ایران، محمدرضاشاه پهلوی، در قاهره و در یک بیمارستان نظامی، واپسین روزهای زندگی خود را می گذراند. 52 تن از دیپلمات های آمریکایی همچنان در اسارت گروهی تیغ کش تحت نام مسلمانان پیرو خط امام به سر می بردند و دکتر شاپور بختیار در پاریس مشغول مبارزه علیه جمهوری اسلامی بود. در چنین جوی بود که سخن از کشف کودتای نظامی علیه رژیم اسلامی زده شد.

هموندان دلاور این خیزش، گرچه می دانستند که اگر گرفتار کفتارهای اسلامی شوند، کمترین واکنش آنها تیرباران و اعدام خواهد بود، با دل و جان برای سرنگونی حکومت غیر مردمی و جنایتکار اسلامی پای در این راه گذاشته بودند. هرچند پیش از آن که کاری از پیش ببرند، جاسوسان جمهوری اسلامی همه ی آنها را لو دادند و جز زنده یاد ستوان ناصر رکنی که هنگام مراجعه ی پاسداران به خانه اش برای دستگیری فرصت یافته بود به آنان تیراندازی کند و پاسداری بنام محمد اسماعیل قربانی را از پای در آورد، بقیه بدون انجام هیچ عملیاتی در چنگال کرکس های اسلامی گرفتار آمدند. (شرح کامل کودتای نیروگاه شاهرخی ]نوژه[ را در اینجا بخوانید)

اعدام های وحشیانه ی دلاوران ارتش، از روز یکشنبه، 29 تیرماه 1359 بعنی 11 روز پس از کشف این خیزش با حکم قاضی جنایتکار آن موقع دادگاه های انقلاب –ریشهری- آغاز شد. و در این روز جاویدنامان: سرتيپ خلبان آيت محققي، سرگرد خلبان فرخ زاد جهانگيری، سروان خلبان محمد ملک و سروان بيژن ايران نژاد ثابت افسر فني نيروی هوایي اعدام شدند. یکی از شرم آورترین  وحشیانه ترین کارهای رژیم منفور اسلامی در جریان این رویداد، تيرباران جوان 18 ساله شهريار نور است. سرهنگ "امير هوشنگ نور" که در اين خیزش شرکت کرده بود و مقداری سلاح نيز در زيرزمين خانه اش کشف گرديد، برای نجات جان به خارج گريخت. ولي ملايان، فرزند 18 سالة او را به گرو زنداني کردند و تهديد نمودند که اگر "امير هوشنگ نور" خود را تسليم آنان نکند، پسرش شهريار را تيرباران خواهند کرد و با انجام اين تهديد خود، يعني کشتن پسر بجای پدر، لکه ی ننگ بزرگ ديگری از خود در تاريخ برجای گذاشتند.

 اين کشتار وحشيانه تا روز دوشنبه 31 شهريور ماه 1359 -که زمان حمله ارتش عراق به ايران بود همچنان به شدت ادامه يافت. در طول اين 65 روز، رژيم جمهوری اسلامي 115 نفر از خلبانان، چتربازان، توپچيان و افراد نيروی ويژه ايران را به جرم شرکت در اين کودتا تيرباران کرد (در مجموع: 121 تن از ارتشیان ایران را کشتند که فرتور نام آنان را می توانید در اینجا ببینید) و گویي با تيرباران شاهين های بلند پرواز و توپچيان ايران، صدام حسين عراقي را برای حمله به ايران گستاخ کردند. کشف اين قيام سبب گرديد که دولت عراق با آسودگي از ناتواني نيروی هوايي ايران به سرزمين ما بتازد و يک جنگ ويرانگر 8 ساله را به ايران و ايرانيان تحميل کند و تهديد کاتر را به خميني عملي سازد. و خميني جنایتکار در این زمان هم تکرار مي کرد: "جنگ نعمت است و صدام حسین دیکتاتور است و باید برود"! (فیلمی از دفاعیه ی دلاورانه ی زنده یاد تیمسار آیت محققی را پیش از اعدام، در اینجا ببینید)

جنبش ارتشیان ایران در 18 تیر 59، هرچند عملی نشد، از یک سو هم ماهیت نامشروع و غیر مردمی و خونریز این حکومت را بیش از پیش نشان داد و هم نشان داد که حکومتی که از نظر نیروی نظامی، سیستمی نامشروع دارد، کوس نابودی خود را زده است. حکومت با کشتار ددمنشانه ی فرماندهان بلندپایه ی ارتش در نیروی هوایی، آغاز پایان خود را کلید زد.

خیزش دانشجویان و یورش به کوی دانشگاه تهران: رویداد 18 تیر سال 1378، گرچه به بهانه ی تعطیلی روزنامه ی سلام کلید خورد، اما در واقع، آغاز جنبش دانشجویی علیه حکومت مذهبی و خواستاری برقراری حکومتی سکولار بود. این خیزش، "نه"ی بزرگی به کل حاکمیت و بساط پوشالی اصلاح طلبان تحت ریاست سید خیانتکار خندان (خاتمی) بود.

18 تیر نشان داد که حکومت بر مبنای هر ایدئولوژی مورد قبول دانشجویان و جوانان این سرزمین نیست و اگر این حکومت چند سال دیگر هم بر سر کار باشد، اساسا هیچ جایگاهی در بین دانشجویان و سایر اقشار جامعه ندارد و دانشجویان آگاه و مردمی که با ماهیت این رژیم فریبکار آشنا شده اند، با پوست و گوشت خود از نظام مذهبی ولایت فقیه زده و برید شده اند.

شوربختانه، همانطور که بسیاری از گروه های سیاسی و خیزش های پیشین، بعد از انتصابات دو سال پیش، تحت الشعاع جنبش موسوم به سبز قرار گرفتند، خیزش دانشجویی 18 تیر هم از این قاعده جدا نبوده و نیست و دو سال گذشته، آنگونه که باید، این روز گرامی داشته نشده است. امید است که امسال (فردا که برابر با سالگرد 18 تیر است) به یاد همه ی درگذشتگان و دربندان -از ارتشیان 18 تیر 59 تا دانشجویان 18 تیر 78 از زنده یادان تیمسار آیت محققی و تیمسار مهدیون و... تا اکبر محمدی و عزت ابراهیم نژاد و بهروز جاویدتهرانی و ارژنگ داوودی و...- و پس از این همه جنایت و کشتار آشکار جمهوری اسلامی، دانشجویان و سایر گروه های مردم، یاد و نام آنها را گرامی بدارند.

* * *

بی گمان، 18 تیر نقطه ی عطفی در تاریخ سی ساله ی مبارزات آزادی خواهانه علیه جمهوری اسلامی است. در آستانه ی سی و یکمین سالگرد جنبش ارتشیان ایران و کشتار جاویدنامان نیروی هوایی و یازدهمین سالگرد جنبش دانشجویی ایران و کشتار و یورش وحشیانه به کوی دانشگاه تهران، شایسته است نام همه ی این بزرگان را گرامی داریم و روان ایران پرست همه ی آنان درود بفرستیم.

سروش سکوت
17 تیر 2570

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر