۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه

خیز به پا کاوه ها؛ بشکن، بسوزان ضحاک را!



به یاد جوانترین کارگر جانباخته ی راه آزادی
نوجوان هفده ساله، زنده یاد میــثم عبـادی

در حکومت های توتالیتر دیکتاتوری، همواره بیشترین ظلم ها و فشارها بر گرده ی اقشار کم درآمد، توده ی مردم و کارگران است.

حکومت جمهوری اسلامی که اینک با بدنه ی غیر مردمی و ابزار سرکوب خود، از نظر اقتصادی نیز به نوعی دچار فروپاشی درونی است، همواره در مقابل اعتصابات و تشکل های صنفی کارگری ترسان و ناتوان نشان داده است. دستگیری چندین تن از کوشندگان صنفی کارگری، خود گویای این ترس است.

جنبش کارگری در ایران و سایر کشورهای دیکتاتورزده، جهان شمول و همگانی است. یعنی هیچ گروه و حرکتی که بار ظلم دیکتاتوری سرکوبگر را کشیده است، نمی تواند جدای از جنبش کارگری بیندیشد.

در ایران زیر حاکمیت مولایان، شرایط وخیم اقتصادی شامل تورم و گرانی، بیکاری و نداری و رکود تولید و فقر مضاعف، گریبان همه را گرفته است. سالانه هزاران جوان فارغ التحصیل از دانشگاه یا دانشگاه نرفتگان جویای کار، به دلیل بیکاری شدید و عدم وجود شغل، یا به کارهای پاره وقت و کاذب خیابانی روی می آورند یا راهی کارخانه ها و کارگاه ها و معدن ها می شوند، تا به عنوان کارگر، با اندک دست مزد، سختی ها و خطرات کار در کارخانه های غیر استاندارد را به جان بخرند. کارخانه ها و کارگاه هایی که یا با کسادی و ورشکستگی روبرو هستند یا در شرف ورشکستگی می باشند.

در شرایط کنونی و پس از طرح اقتصادی ویرانگر "هدفمند سازی یارانه ها" افزایش قیمت ها، گسترش بیکاری و به تعویق افتادن چندماهه و حتا چند ساله ی حقوق کارگران را بیشتر و بیشتر سبب شده است. بسیاری از فعالان جنبش کارگری، اعضای سندیکا و کوشندگان صنفی در زندان به سر می برند.

بارقه های جنبش آزادی خواهی مردم ایران در بیش از دو سال پیش، برای جنبش کارگری، همانند دیگر جنبش ها دو رویه ی متفاوت داشت: نخست، سبب بیشتر مطرح شدن خواست های صنفی به حق کارگران و نمایان تر شدن اوضاع وخیم اقتصادی آنان شد. دوم، خشونت عریان حکومت و ناکارآمد بودن اپوزیسیون موسوم به سبز و اصلاحات، سبب زندانی شدن کنشگران و منزوی شدن جنبش کارگری شد.

در چنین شرایطی، تنها راه برای برگزاری گردهمایی های ضد حکومتی موثر و راه گشا و فشار بیشتر بر اقتصاد بیمار و در شرف نابودی جمهوری اسلامی، اتکا به تشکل های کارگری و همراهی با خواست های صنفی کارگران است.

لذا، بایسته است که جنبش دانشجویی، جنبش زنان و اپوزیسیون درون و برون مرز جمهوری اسلامی، همبستگی کامل خود را با جنبش کارگران و خواست های مدنی، مردمی و به حق آنان نشان دهد.

11 اردیبهشت، برابر با 1 می، روز جهانی کارگر است. هرچند سرچشمه ی پیدایش این مناسبت، درون ایران ما نیست. اما ردپای مبارزه با ستم بر کارگران را باید در تاریخ کشور خودمان بجویم. کاوه، آهنگری دلیر، نماد جوانان زجرکشیده ای است که به خونخواهی ایرانیان و برای کوباندن ستم ایران سوزی به نام ضحاک، درفش کاویان و گرز گاوسر برمی افرازد. جنبش کارگری، بازتاب خیزش کاوه ی آهنگر برضد ضحاک است.

امروز نیز جوانان ایران ساز میهن، به پشتوانه ی فرهنگ ایرانی و هویت ملی خویش، خواستار برکناری حکومت ایران سوز اسلامی هستند.

روز کارگر، روز پشتیبانی از همه ی زندانیان سیاسی و به ویژه کوشندگان صنفی و سندیکا و خانواده های آنان است. منصور اسانلو، رضا شهابی، رضا درخشان، بهنام ابراهیم زاده، ابراهیم صدری، غلامرضا غلامحسینی و... تنها تعدادی از این کوشندگان هستند که به خاطر فعالیت های مسالمت آمیز صنفی، در زندان های جمهوری اسلامی دربند شده اند.

 روز کارگر، روز هم صدایی با اکثریت مردمی است که حتا در مورد برآورده کردن اساسی ترین و اولیه ترین نیازهای زندگی همچون خوراک و پوشاک و مسکن، ناتوان و کم توانند. ثمره ی سی و دو سال حکومت اسلامی، چیزی جز فقر و بیکاری برای مردم ایران نبوده است.

***

پس شایسته و بایسته است که گروه های مختلف اعم از سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و حقوق بشری و شهروندان عادی، در این روز با کارگران ستم کشیده ی کشورمان یک دل و یک صدا باشند؛ خیز به پا کاوه ها؛ بشکن، بسوزان ضحاک را!

سروش سکوت
6 اردیبهشت 2570

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر