۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۲, جمعه

سرابِ "وا اسلاما"یِ سبز!...



چند روزی از انتشار آهنگ "نقی" شاهین نجفی و بازخوردها و واکنش های گسترده به آن می گذرد؛ از "توهم ِ توهین" شاهین به چیز و کس نامعلوم و نادیده و نابوده ای بنام "مقدسات" تا فتوای قتل وی از سوی مروجان مرگ حکومت اسلامی...

اما آنچه بیش از هر چیز دیگری "باز هم" نمایان شد، "دُم ِ خروس ِ دروغ" اصلاح طلبان و سبزها بود، که باز هم نمره ی این جماعت را به "زیر صفر" رساند و کشاند.

اینها که خودشان خوب می دانند در اثر تیز و خشم آگین و طنزآلود شاهین، نه اثری ار توهین است و هرچه بوده فقط بازگو کردن مباحث اجتماعی و به ویژه خرابی های یک سال اخیر بوده که اتفاقا خود این اصلاح طلبان هم در آفرینش و پیدایش آن تاثیر بسزایی داشته اند.

این بار هم در میان ندای "وا اسلاما" و "بستن دخیل بر ضریح اسلام" سبزهایی همچون سید مجتبی واحدی در واکنش به اثر کاملا اعتراضی شاهین نجفی، مغلطه ای جز پنهان سازی موارد دیگر شعر اعتراضی شاهین به همه چیز و همه کس، حتا اپوزیسیون (به ویژه آنجا که می گوید: راستی اسم رهبر جنبش سبز چی بود؟!) وجود نداشته است.

شاهین نجفی، این بار هم زیرکانه، عملکرد افتضاح اصلاح طلبان مدعی آزادی را غلغلک داد و آنها نیز خودشان، خودشان را رسوا کردند.

اینکه شاهین نجفی در جایی از "سیاسیون فسیلی تو غربت" یاد می کند، به مزاق آن بخش اپوزسیون که سی و سه سال است فقط شعار داده اند و هیچ کار اجرایی و عملی نکرده اند و حتا قدرت پشتیبانی از یک آدم نیازمند یا یک پناهنده ی دردمند را ندارند و آن وقت مدعی برانداختن یک رژیم سرکوبگر هستند و سی و سه سال است تنها مبتلا به روزمره گی و روزمرگی شده اند، خوش نیامده است و این بخش هم از مغلطه ی مضهک "توهین به عقاید دیگران" سو استفاده کرده اند!

نجفی، در این زمانه ای که دروغ حتا در میان اپوزیسیون روزآمد و کارآمد شده، صرف نظر از خوشایند یا بدآیند کس یا جریانی، واقعیت ها را در عریانی ِ راستی در آهنگ نقی بیان کرده است. شاید اگر شاهین نجفی هم مثل خیلی از سیاسیون گرفتار خودسانسوری و دل بسته به "روزمرگی مبارزاتی"، فقط به نکوهش سیستم جمهوری اسلامی می پرداخت، این همه واکنش به یک آهنگ پیش نمی آمد تا آنجا که حتا فتوای قتل این هنرمند نوگرا را صادر کرده و برای سرش جایزه بگذارند!

اینکه حتا تصور کنیم برای چیزی و جرمی بنام "توهین به مقدسات" برای شاهین حکم ارتداد صادر شده، مضهک است؛ چرا که در میان مخالفان جمهوری اسلامی، در رسانه های مختلف و فضای مجازی و حقیقی هستند افراد بسیاری که به معنای واقعی کارشان تنها و تنها دین ستیزی است؛ چرا برای آنها فتوای مرگ صادر نمی شود؟! دلیلش واضح است: چون شاهین نجفی چیزی را بازگو میکند که تا بحال انگشت شمارانی همچون فریدون فرخزاد به سراغش رفته اند و آنها هم سرنوشتی جز کشته شدن به دست وحشی های مسلمان حکومت اسلامی نداشته اند.

فریدون فرخزاد را اما، پیش از آنکه جمهوری اسلامی از پای در آورد، تک تک اپوزیسیون در تبعید و جماعت لوس آنجلسی با بی مهری خود، وقتی تردش کردند، ای پای در آورد.

شاهین نجفی نیز همانگونه که بارها گفته، تنها مشکلش با سیستم جمهوری اسلامی یا خرافه های مذهبی نیست، سیستم فکری که جامعه ی امروز ایران و ایرانیان را در هر جای جهان طاعون زده کرده، فراتر از دین یا حکومت است. وقتی دروغ از نان شب ایرانی ها واجب تر می شود، مسلم است که ایرانیان به سیستم فکری بسی وسیع تر از مذهب یا حکومت مذهبی گرفتار هستند.

شاهین گفته، با ابزار خود این سیستم پر از فریب به نبرد با آن می رود، اساس کار بهره گیری از توپ میدان حریف و بازی دادن آنها و غلغلک نمودن افکارشان است. جریانی که شاهین نجفی آن را "شر و اشرار" می نامد، برخوردی تیزبینانه، شاعرانه، ساختارشکنانه، ادبی و منطقی با مسائل و معضلات اجتماعی و فرهنگی دارد.

دیروز، در مصاحبه ی شاهین نجفی با بی بی سی فارسی، جمله ی پایانی مجری برنامه، به نظرم پاسخ خیلی ها را داد که فکر می کردند با ناسزا یا تهمتِ توهین زدن به شاهین و آهنگش، می توانند شخصیت او را تخطئه کنند:

"اثری که شاید بخاطر تابوشکنیش مهجور می ماند، به لطف مخالفانش حالا همه جا شنیده می شود"...

پس از مخالفان نابخردمان متشکریم!

در این زمینه، به نظرم، کیهان لندن، کامل ترین و جامع ترین مقاله را آورد (از اینجا بخوانید)

سروش سکوت
22 اردیبهشت

۱ نظر:

  1. داداش
    درود بر شـــما
    یه دعوتنامه بالاترین میخواستم مرحمت کنید
    behnam4931@yahoo.com

    پاسخحذف