۱۳۹۱ فروردین ۲۸, دوشنبه

بنام انسانیت...


 
بخاطر فریاد خاموش ناله ها

خون راکد دل لاله ها

از مرگ انتظار

بخاطر یک لبخند در هر لب هر عشق

بخاطر هر خروسی در هر روستای گمنام

روستای تیره بختی که فریاد خروسش

پژواک ناله ی محکوم به چوبه هاست

بخاطر شکوه آسفالت خیابان ها

که بار سنگین شکوه مسمومش

بر دوش چوبه هاست

بخاطر نجات شرافت های بیگناه

از بستر فحشای محتاج به شرافت...

بخاطر طبیعت که سرا پای هستی اش

امید است، عشق است ، ناز است و لطافت

بخاطر پرهای کبوتر گم کرد...

و کبوتر های پا شکسته بی پر

بخاطر انسان

بنام وجدان

بنام انسانیت

انسان را از زندگی و زندگی را انسان نگیرید ...!


"شیلا فرهنگ"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر