خُروش خیزابهای نیلگونْ دریای پارس
بازتابی هست از نام غرورافزای پارس
تا بهیاد آرد شکوه روزگار باستان
کی خلیج پارس از بیگانگان گیرد نشان
همنوا خیزابها خوانند با من این سرود
باد بر هر چه نشان از پارس دارد بس درود
همنوا و همسُرا خیزابهای پُرخروش
میزنند ایرانیان را سربهسر بانگِ بهوش
یکزبان و یکدل و همبسته و همداستان
مرزها را با خردورزی زدایید از میان
پاک باید تا کنید آثار ننگیننامهها
کرد آنچه پارهپاره میهن و از هم جدا جدا
سربهسر باشید مانند دماوند استوار
همدل و همآرمان و ایرانزمین را پاسدار
سی و سه سال است که با روی کار بودن یک حکومت مرکزی نالایق و ایران ستیز،
اساسی ترین و حیاتی ترین جنبه ی هر کشوری -تمامیت ارضی و یکپارچگی خاکی و آبی-
بارها و به کرات، زبانی یا رفتاری، از سوی همسایگان فرصت طلب ایران، مورد تعرض،
زشت خویی، گنده گویی و گزافه گویی قرار گرفته است.
کم شدن وحشتناک حق ایران در رژیم حقوقی دریای مازندران، دادن امتیازات هولناک
اقتصادی و نفتی به کشورهایی نظیر چین و روسیه، برای هنوز زنده ماندن رژیم اسلامی
روی لبه ی تیغ و پرتگاه سقوط احتمالی و اجتناب ناپذیرش، عقد قراردادهای ننگین نفتی
با چین که از آنها با نام ترکمان چای دوم یاد می شود، بی ثباتی در مرزهای غربی (کردستان)
و شمال غربی (آذربایجان) و جنوب شرقی (سیستان بلوچستان) و میدان دادن به طمع ورزی
جدایی طلبان این نواحی و ده ها بلای خانمان سوز دیگر، نتیجه ی سی و سه سال اشغال
ایران توسط جمهوری جهل و جنون اسلامی بوده و هست.
در این میان، آب ها، آب خیزها و آب خَست های(جزایر) هماره ایرانی جنوب کشور –خلیج
پارس و جزایر سه گانه- با داشتن زیبایی ها و دارایی های فراوان، چشم و دهان طمع
کشور شیخ نشین امارات را به درشتی و بیهوده گویی، گشاد کرده است.
بی گمان، دلیل اصلی چنین جسارات هایی، خود حکومت جمهوری اسلامی است، که با یک
سیستم ضد مردمی و ایران ستیز و دارا بودن حداقل دیپلماسی بین المللی کارآمد، همه
چیز و همه کس را علیه ایران بسیج نموده است.
تصور اینکه ایرانیان فکر کنند، با دست روی دست گذاشتن و امید یاری خواستن از
قدرتی در غرب و خارج از ایران، بتوانند به آنچه می خواهند برسند و در عین حال
تمامیت ارضی و مرزیِ آّبی و خاکی ِ سرزمین ایران، به دست و دستور آنان و یا بی
لیاقتی و بی توجهی جمهوری اسلامی، حفظ شود، بسیار ابلهانه، کودکانه و بیهوده است؛
زیرا فارغ از هر شعار غرب ستیزانه ای، رُک و راست باید پذیرفت که مردم کشوری به
نام ایران، به معنای واقعی "یتیم" هستند و برای دستیابی به آنچه لیاقتش
را دارند اول و آخر خودشان باید عمل کننده و تصمیم گیرنده باشند. نه جَنگ علیه
رژیم و نه جُنگ مذاکره با آن می تواند راهگشای دردهای وطن غریب ایران و مردمان غریب
تر آن باشد.
در میان کش و قوس سیاست و سیاسی کاری ها، اما آنچه به من و شما و ما ملت ایران
مربوط است، نه جنگ نه مذاکره نه اتم و نه این بازی های بیهوده ی ده بیست ساله است،
بلکه آنچه در پیوند مستقیم با ما، خویشکاری تک تک ما و انگیزه ی ملی و فرا جناحی همگی
ما است، "مرزبانی و پاسداری" از سرا و سرزمینمان است، که بی آن هیچ
دموکراسی، انتخابات، رفراندوم، پادشاهی یا جمهوری بودن و سایر متعلقات و ملزومات
سیاست و کشورداری، جایگاه طرح ندارد.
در حالی که حکومت پیشین در ایران، ثبات مثال زدنی را در منطقه ی خاورمیانه و خلیج
پارس ایجاد کرده بود و شاه به عنوان عاملی وحدت بخش و کدخدامنش، به دور از هر تنش
و تشنج، دیپلماسی قوی را در منطقه برقرار کرده بود و به جرات می شد به محمدرضاشاه
لقب سالار منطقه را داد، که با بازپس گیری جزایر سه گانه ی ایرانی –ابوموسی و تنب
های دوگانه- رویای فرصت طلبان را به کابوس بدل کرد و به قول دکتر علیرضا حقیقی:
"اولین کسی که در
دنیا تشخیص داد صدام حسین برای صلح منطقه خطرناک است شاه بود و شاه بود که برای مقابله با صدام حسین
آن سلاح ها را خرید و ... موقعی که شاه جزائر را گرفت، همین مجاهدین خلق به
او حمله کرده و اطلاعیه دادند که شاه بعنوان نوکر امپریالیسم جزائر سه
گانه را گرفته است که در حمایت از عراق بود و در این رابطه بیانیه و کتاب آن
وجود دارد، باز پس گیری جزایر سه گانه که بعد از خاتمه اشغال نیروهای
انگلیسی انجام گرفت، موقعیت استراتژیک ایران را در تنگه هرمز ارتقا بخشید. امری که
نیروی دریایی ایران از آن به خوبی بهره می برد..." و همینطور به گفته ی
ناخدا میمند: "کنترل تنگه هرمز و عبور و مرور کشتی ها و تسلط
استراتژیک بر خلیج فارس از نتایج مثبت باز پس گیری سه جزیره مهم تنب
کوچک، بزرگ و ابوموسی بود"
با همه ی این اوصاف در دوره ی کنونی و با وجود یک حکومت مرکزی ضعیف و غیر ملی
که پشیزی برای تمامیت ارضی ممکلت قائل نیست و به جای آن به حفظ خود از سقوط می
اندیشد، تصور اینکه ایران دچار تجزیه و جنگ های جدایی خواهانه ی شورشیان مرزی
نشود، ساده لوحانه است.
این روزها که باز تنش در مرزهای پرگوهر ایران بالا گرفته، مجریان و برنامه
سازان رسانه های پارسی زبان مانند بی بی سی انگلیس و صدای امریکا، با این بهانه ی
مضحک که رسانه یشان بی طرف است! به جدایی طلب ها یا دشمنان حفظ تمامیت آبی و خاکی
کشور میدان می دهند. باید از این افراد پرسید: آیا صرف کار کردن در یک رسانه ای که
نه اهداف ملت ایران بلکه اهداف کشور مطبوع را جلو می برد، توجیه کافی برای نادیده
گرفتن تمامیت ارضی ایران است؟ پس تکلیف ایرانی بودن چه می شود؟!
در چنین شرایطی، خویشکاری و وظیفه ی به برو برگرد همه ی ایرانیان در هر جای جهان
پاسبانی زبانی، نوشتاری، کرداری، اعتراضی و به هر شکل دیگر در راستای حفظ یک
پارچگی مرزی آبی و خاکی ملی است. هیچ کس نباید به این زمینه ی حیاتی، نه کمتر و نه
بیشتر رضایت دهد...
روز دهم اردیبهشت ماه، روز ملی خلیج همیشگی پارس، هم با هم هم صدا و هم دل و
هم آرمان، در هر جای جهان که هستیم (در ایران: تهران، خیابان ظفر، روبروی سفارت
امارات)، مرزبانی و پاسدارای وجب به وجب سرزمین ایران و شاخآب پارس و آبخَست های
سه گانه را فریاد بزنیم. این روز خجسته باد...
سروش سکوت
8 اردیبهشت 2571
اسناد محکم خلیج پارس |
این خلیج ،خلیج عربی بوده،هست و خواهد مان،شما حتی از عربهای خوزستان هم چیزی غیر از خلیج عربی نخواهید شنید.حالا هی خودتون رو جر بدین وهوچیگری کنین.همین که هر روز سند جعلی رو میکنید و جار و جنجال براه میندازین یعنی باید شک کرد.
پاسخحذفتوی هر سایتی که میریم این ناصر هستش و با ادبیاتی که خاص فرهنگ جاهلیت اعراب هست میاد و از طرف مردم شریف عرب خوزستان اضهار نظر میکنه. من خودم بچه اهوازم ولی عرب نیستم و به شما آقا ناصر توصیه میکنم دست از حسادت نسبت به ما ایرانیها بردار که این خود نشان دهنده حقارت بعضی از شما عربها هست. لطفا این همه تهمت نزن و دست از جعل و تحریف تاریخ بردار. راستی در بازی نفت آبادان و استقلال تهران که در17 اردیبهشت در آبادان بود دیدی پرچم بزرگ ایران رو در دست تماشاگران آبادانی که روی اون نوشته شده بود خلیج فارس. حالا هی بیا بگو عربهای خوزستان میگن خلیج ....
پاسخحذف