۱۳۹۲ فروردین ۲, جمعه

نه مرخصی درمانی نه نوروزی!




در حالی وارد سال 1392 خورشیدی می شویم که روند و روال و زوال فاجعه بار تر شدن وضع حقوق بشر در ایران در بند جمهوری اسلامی، بدتر از هر سالی بود و افق روشنی هم در کردار و گفتار این رژیم در بهبود مساله ی حقوق بشر در سال پیش رو نمی توان مشاهده کرد.

بارها از سوی مراجع و منابع مختلف حقوق بشری، در خصوص برخورد دوگانه و مذبوحانه ی رژیم اسلامی با حقوق بشر و زندانیان سیاسی سخن گفته و نوشته شده است و به موازات آن روند پسرفت و دهن کجی رژیمی که اصولا با جنگ و ستیز و آشوب و جنجال آفرینی سیاسی ادامه ی حیات می دهد و به دلیل ملی نبودن و دشمن ایران و ایرانی بودن، آگاهانه و عامدانه دست به زجرکش کردن دگراندیشان می زند، افزایش یافته است!

به طوری که می توان همچنان همچون سالهای قبل، از ایران زیر اشغال جمهوری اسلامی با نام جهنم سیاه و اصلاح ناشدنی برای روزنامه نگاران، وبلاگ نویسان و کنش گران عرصه های مختلف یاد کرد. از رژیمی که حتا به جریان های اصلاح طلب و روزنامه هایی که زمانی خود مجوز کار آنها را صادر کرده رحم نمیکند و برای نمونه بهمن احمدی امویی روزنامه نگار اقتصادی یا احمدرضا احمدی، روحانی کنش گر عرصه ی فرهنگی را بازداشت و به حبس طولانی محکوم میکند، چطور میتوان توقع داشت که با شهروندان دیگری که با تمامیتش یا با ایدئولوژی مخربش مخالف هستند، به شدید ترین نحو برخورد نکند!

سال جاری چندی قبل به اتمام رسید و خوشبختانه تعدادی از زندانیان باور و اندیشه به مرخصی نوروزی آمدند که فارغ از هر نوع دیدگاه و نگرشی که این افراد دارند، جای خوشحالی است.

ضمن اینکه با درخواست مرخصی تعداد دیگری از زندانیان سیاسی-عقیدتی نیز مخالفت شد؛ بسیاری از خانواده های آنان در مقابل زندان اوین (محل حبس کردن عزیزانشان!) و یا جاهای دیگر تجمع کردند و مراسم نوروز را در فراق عزیزانشان در مقابل درب های بزرگ و بسته ی زندان برگزار کردند و باز هم خشونت افسارگسیخته ی ماموران زندان، دامن این خانواده های بی پناه را گرفت...

صرف نظر از رفتار دوگانه و همیشه آشکار و زشت رژیم در قبال مساله ی زندانیان سیاسی و یکی بودن ظاهر و باطن پلید پایوران این حکومت در قبال مسائل انسانی، شوربختانه یاز باید به رفتار متناقض مدعیان حقوق بشر در جناح اپوزیسیون یاد کرد!

این چند روز که سایت ها و خبرگزاری ها یا کانال های ماهواره ای را دیدم، هرگز یادی از زندانی سیاسی –محمد رضا پورشجری (سیامک مهر)- برده نشد؛ کسی که با وجود شرایط خطرناکش از نظر سلامتی، دو سال و نیم است بدون حتا یک روز مرخصی در خطرناک ترین زندان در میان خطرناک ترین زندانیان به سر می برد و حتا از مرخصی برای معالجه ی فوری هم محروم است چه رسد به مرخصی نوروزی!!

در اینکه جنایتکاران رژیم قصد زجرکش کردن امثال سیامک مهر را دارند، هیچ شکی نیست؛ زیر او دست روی دکان اصلی دینکاران گذاشت و با روشنگری هایش در فضای پر از جهل و جنون اسلامی، پرده از واقعیت هایی زدود که سالیان سال نزد افکار حکومتیان و حتا ایرانیان به عنوان خط قرمز و تابو مطرح و محسوب میشد و تا پیش از او و مانند او، جز انگشت شمارانی، کسی جرات دست گذاشتن و حتا نزدیک شدن به آن را به خود راه نداده بود!

سیامک مهر، بهای سنگین این ساختارشکنی و تابو شکنیش را پرداخت کرد؛ رژیمی که همچون اسلاف و اعقاب و عموزادگان خود در حجاز نان مذهب را می خورد، با افشاگر ِ سرشتِ این مذهب، به بدترین شکل رفتار کرده است.

اما افسوس و شگفتا که مدعیان دفاع از حقوق بشر و زندانیان سیاسی ایران، باز هم گزینشی عمل کرده اند و در آستانه ی نوروز و پس از آن حتا یک نام از محمدرضا پورشجری نبرده اند!

علتش چیست؟ آیا اینکه این فعالان و مدعیان، افکار کسی مثل پورشجری را خوش نمی دارند، حاضر نیستند نام وی را بیاورند؟ یا دلیل دیگری دارد؟ هر دلیلی داشته باشد نتیجه اش چیزی جز رو کردن ماهیت اصلی و دروغین حقوق بشری چی ها نیست!

امیدوارم سال 1392 سال آزادی و رهایی تمام زندانیان باور و اندیشه و رهایی ایران از چنگ و بند در بند کنندگان متجاوزش باشد.

سروش سکوت
نوروز 92
  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر