۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

براي پرزيدنت باراك اوباما رييس جمهور امريكا:

"نامه اي از "قفس سياه" به "كاخ سفيد
در هياهو و كشاكشِ بحث اِعمال تحريم ها توسط امريكا عليه جمهوري اسلامي، گمانه زني هاي گوناگون زيادي شده است؛ هر چند از زمان روي كار آمدن حكومتي كه آمدن آن نه براي مردم خودش خوش يمن بود و نه حتي براي امريكا و كشورهاي ديگري كه اتفاقا" در سلطه ي اين حكومت بر ايران دست داشتند، به مدت سي سال همواره سخن از تحريم ها و منزوي كردن ايران از جامعه ي جهاني شده است و رئيس جمهورهاي مختلف امريكا در طول اين مدت هر يك داد و صدايي سردادند.
اما از زمان روي كار آمدن "باراك اوباما" كه به طور كلي سياست مماشات و پذيرش حكومت جمهوري اسلامي را باوجود زمخت بودنش داشته است، زيرا به قول آقاي حسن داعي: مردان كنگره، سنا و كاخ سفيد امريكا و از جمله خود آقاي اوباما تا قبل از قضاياي بعد از انتخابات 22خرداد 1388 حكومت جمهوري اسلامي را يك حكومت باثبات كه امكان تغيير يا اضمحلال آن به هيچ روي وجود ندارد. تا اينكه به يك باره و با خيزش سراسري مردم ايران، همه ي اين محاسبات به هم ريخت و آنچه باقي ماند سرافرازي مردمي بود كه به همه ي جهان ثابت كردند ديگر سكوت نمي كنند و زير بار ظلم نمي روند و سرافكندگي براي حكومتي بود كه به همه ي جهان ثابت كرد، ديگري رنگي از رحم و و جمهوريت ندارد.
و در واقع آنچه وجه تمايز و عامل سر و صداي بحث تحريم ها در اين روزها مي شود، همين مردم ايران هستند، زيرا از نظر نگارنده، مسئله ي هسته اي نيز از جمله موضوعات تكراري و كليشه اي است كه هر دو طرف (تحريم كنندگان و تحريم شوندگان) سعي در اتلاف وقت و بازي دادن هم ديگر را دارند.
جمهوري اسلامي با پول هاي كلان و دزدي هاي بي پايان كه در طول اين سه دهه انجام داده، براي خود منافع اقتصادي و سياسي فراواني در سراسر دنيا ايجاد كرده است. در جهاني كه امروزه به قول خودشان ديگر به شكل يك دهكده ي بزرگ درآمده است، اين حكومت عوامل خود را در لباس ها و موضوعات مختلف نظير مسائل فرهنگي-دانشگاهي و... به كشورهاي مختلف فرستاد، انواع و اقسام مركز و تاسيسات را ساخته است و به نام دين و مذهب –گويي در جهان نيز يك حكومت مذهبي مسلط كرده است.
مي خواستم، خطاب به آقاي باراك اوباما، رئيس جمهور ايالات متحده نامه اي بنويسم از طرف خيلي از ايراني هاي مخصوصا" درون مرز ايران؛
اما ديدم به قول آقاي شهرام همايون، اول از همه بايد ما خودمان را نه تنها به آقاي اوباما بلكه حتي به خودمان، كانال هاي وابسته به امريكا (مثل voa)، ستاره  درخشش ها و... نشان دهيم و يقه ي خودمان را بگيريم، پس بهتر است اول از همه اين نامه خطاب به خودمان باشد.
بياييد اول از همه براي خودمان نامه بنويسيم، اما نه "نامه ي فدايت شوم"! البته شايد نامه ي فدايت شوم هم لازم باشد چرا كه قلب هايمان آنقدر كِدِر شده است؛ از عشق به هم غافل شده ايم، دل هايمان به فسردگي و يخ زدگي رسيده است و چشم ديدن هم ديگر را نداريم؛ وقتي من و تو ما نشويم چطور مي توانيم مثل يك كوه بلند عرض اندام كنيم؟
از همين الآن شروع كنيم. 138 نفر در طول يك سال در ايران كشته شدند. شهيداني كه خيلي هاشان نه حزب كمونيست و مجاهدين و مشروطه خواهي و.. را مي شناختند، وقتي از خواب و توهم بيدار شدند و خواستند خودشان را نشان دهند همه با هم رفتند و از هم درمورد گرايش هاي سياسيشان نپرسيدند. آنها فقط به فكر ميدان مبارزه بودند و بس و همه با هم شعار دادند: "نترسيد، نترسيد، ما همه با هم هستيم" و وقتي در خيابان آزادي يكي پس از ديگران دختر و پسر و زن و جوان با گلوله ي اسلحه ي آن بسيجي كه روي پشت بام پايگاه بسيج بود، به زمين افتادند و به خون غلتيدند، هر كدام بدون آنكه آن شهيد را بشناسد با هم فرياد زدند: "مي كشم، آنكه برادرم كشت"
پس همه با هم چه در داخل و چه در خارج از ايران بياييد، سروش دهيد، فرخوان دهيد تا مثل اين جوانان پرپر شده با هم باشيم. حداقل بر سر همين 138 نفر؛
بياييد از كارهاي قبليمان دست برداريم، بس است ديگر؛ پروژه اي به نام "آرامگاه قهرمانان راه آزادي" در حال انجام است. بدون حرف هاي به قول معروف "خاله زنكي و حمام زنانه اي" برويم و همكاري كنيم، برويم و پشت جمهوري اسلامي و همه ي دشمنان ايران را بلرزانيم. 
*** 
... واما نامه اي خطاب به آقاي پرزيدنت باراك اوباما رييس جمهوري امريكا از سوي يك ايراني:
با درود
آقاي اوباما، نمي دانم شما چقدر از دوره ي كودكي و نوجوانيتان را به ياد داريد؟
بازي هاي كودكانه، دوستي هاي دوره ي نوجواني
من در ايران زاده شدم. زماني كه مردم ايران بعد از يك اتفاق عجيب به نام انقلاب اسلامي سال 1357 به يك باره گويي هيپنوتيزم شدند.
حتما" شما در مورد تاريخ ايران و خصوصيات مردم ايران و آثار شاعران و دانشمندان ايراني كتاب هاي زيادي خوانده ايد. زيرا اين دانش شما از سخنانتان و شعرهيي كه گاه و بي گاه از حافظ و سعدي ذكر مي كنيد پيداست. طبق همين گزارش ها و كتاب ها حتما مي دانيد كه مردم ايران قرن هاي طولاني با عقايد گوناگون با خصلت مهر، راستي و مهمان نوازي گرد هم بودند. اما آن انقلاب لعنتي مردم را وارد يك بهت كرد. انقلاب اسلامي و همه ي عاملان و آمران آن كه دانسته اين كار را كردند، براي نابودي ايران و مردم ايران بود.
آقاي اوباما! من در اين زمان زاده شدم، تا خواستيم لبخند كودكي بزنيم و با اسباب بازي هايمان بازي كنيم، باز هم صداي گلوله و خمپاره و اشك فاميل و خانواده را ديديم. زيرا آيت الله (!) -همو كه مادران و پدران در آغاز انقلاب به بچه هايشان مي گفتند: اين آقا سيد و مهربان است- گفته بود: "همه ي ديكتاتورها بايد از روي كره ي زمين محو شوند؛ صدام و اسرائيل ديكتاتورهايي هستند كه مثل محمدرضا شاه بايد بروند." بله، جنگ سختي بين دو كشور ايران و عراق روي داد. يكي از اعضاي فاميل ما(عمويم) كه در ان زمان فرزنداني هم سن و سال من داشت، در اين جنگ كشته شد.
اما فقط عموي من نبود؛ ميليون ها عمو، پدرف برادر، شوهر و پسر ديگر در اين نبرد كشته شدند.
و در شهري به نام "سردشت" هزاران كودك و بزرگسال به دليل شيميايي شدن كشته شدند.
خاطرات كودكي ما اينگونه گذشت، به جاي خنده و عشق والدينمان، اشك و غم آنها را ديديم.
سنين نوجواني و جوانيمان با اين خاطرات كِدِر و سخت كودكي فرا رسيد؛ اما آيت الله هاي ديگر (كه خميني و اعقابش شامل آنها مي شدند) آمدند و فتواي مذهبي دادند كه "جوانان ايران بايد كشته شوند. آنها دشمن خدا هستند و عليه دين اسلام مبارزه كرده اند" اين كشتارها در دهه ي 60 به اوج رسيد و بعد از ان نيز تا به امروز ادامه يافت، چند سال پيش يكي از اعضاي خانواده ي من (برادرم) را نيز به دليل دگرانديشي و حق خواهي به زندان افكندند، به محاربه يا فساد روي زمين محكوم كردند و به دار كشيدند.
آقاي اوباما، لباس غم و عزا در ايران سياه است و ما سياه پوش شديم! ( طبق سنت به جا مانده از بيگانگان)
آقاي اوباما، در ايران گورستاني به نام "خاوران" وجود دارد كه 20 سال پيش (در زمان نخست وزيري آقاي ميرحسين موسوي) در آنجا چندين هزار جوان ايراني را كه در زندان بودند و سن آنها از 13 سال به بالا بود، اعدام و تيرباران كرده و يك نسل كشي تاريخي به راه انداختند؛ بسياري از آنها را به صورت گمنام و بدون اطلاع به خانواده هايشان در گورهاي دسته جمعي به خاك سپردند و چند سال بعد نيز براي نابود كردن نام و خاطره ي آنها، اقدام به ويران كردن گورستان خاوران كردند.
آقاي پرزيدنت، بر سر ما حكومتي قدرت را در دست دارد كه در طول يك سال (از زمان انتخابات 22 خرداد يك سال پيش تاكنون) دست كم 138 نفر را كشتند ؛ در ميان آها "ندا آقاسلطان" –همان دختر 27 ساله اي كه بر اثر اصابت گلوله ي بسيجي به قلبش در خيابان كارگر تهران خونين و كشته شد و شما نيز اسم او را در سخنراني هايتان آورديد. آقاي اوباما، در ميان اين 138 كشته شده نوجوان 17 ساله اي هست كه در خيابان محل زندگيش و جلوي چشم مادرش، سه گلوله به سرش شليك كردند و او را غرقاب خون كردند. نام اين نوجوان 17 ساله "اشكان سهرابي" است كه تقريبا هم سن و سال دختر بزرگان خودتان بود.
آقاي اوباما، در ايران، سرزمين نياكان ما، جايي كه ما دوستش داريم و مي خواستيم در كنار خانواده هايمان با آرامش زندگي كنيم و به داشته هاي تاريخيمان افتخار كنيم، استاني به نام "كردستان" وجود دارد كه در آن زنان و دختران كم سن و سال و نيز پدران كهنسال به دليل فقر و نابرابري خودكشي و خودسوزي مي كنند.
در ايران ما، احكام حقوقي به نام دين اسلام اجرا مي كنند كه بر طبق آن زنان را با قرار دادن در يك چاله ي عميق، با پرتاب سنگ مي كشند (سنگسار).
در اين سرزمين، معلم كردي را بخاطر دگرانديشي، نويسندگي و به پاس دادن حقوق به شاگردان فقير و يتيمش اعدام مي كنند. (فرزاد كمانگر)
آقاي اوباما گرامي، در ايران زنداني وجود دارد بنام "كهريزك" كه در آن با جوانان بازداشتي همچون حيوان و بدتر از حيوان رفتار مي كنند و در مقابل چشمان مبهوت ديگر زندانيان آنها را مي كشند، بدون آنكه دچار عذاب وجدان شوند يا از كرده ي خود پشيمان بشوند...
بله آقاي اوباما، ايران ما كه زماني سرزمين آزادي و آزاده گي بود، اكنون مثل يك قفس و زندان شده است و به خاطر غم و درد، مردمش سياه پوش شده اند. به همين دليل من اين نامه را از سرزمين "قفسِ سياه" به "كاخ سفيد" و خطاب به شما مي نويسم.
آقاي اوباما، مشكلات اقتصادي و فقر نيز در كنار كشت و كشتار در ايرانمان بيداد مي كند. سران حكومت و فرزندانشان كه هر كدام به راحتي در كشورهاي مختلف از جمله امريكا رفت و آمد مي كنند و فرزندانشان در بهترين دانشگاههاي جهان تحصيل مي كنند و حتي ماموران وزارت اطلاعات رژيم كه هر بار با جاسوسي كردن براي حكومت و پاي چوبه ي دار كشيدن جواني، مبلغ كلان پول دريافت مي كنند و از امنيت مالي و جاني برخوردارند. چنين افرادي با تحريم هاي اقتصادي مصوب شما ضرر نمي كنند، ماشين هاي سران حكومت هميشه پر از بنزين است، اگر بنزين تحريم شود، از باك مردم ستمديده، باك ماشين هاي خود و اهل و عيالشان را پر مي كنند. و در عوض گراني و كمبود بنزين به مردم لطمه مي رساند.
آقاي اوباما! در ايران قاعده اي را وضع كرده اند كه اگر بنزين و فرآورده هاي نفتي گران شوند، همه ي كالاها گران مي شوند؛ يعني نان، انرژي، خدمات، كالاهاي مصرفي و... كه نتيجه اش تنها متضرر شدن مردم ايران است.
آقاي باراك اوباما، رييس جمهور محترم امريكا، وجدان بيدار تاريخ، منتظر فرياد شماست، نداي شما نبايد تنها شامل گفتن اسم "ندا"(آقاسلطان) باشد.
در شرايط قفس گونه ي ايران كه فرزنداني از اين آب و خاك كشته شده اند و صدها تن ديگر در زندان هاي مخوف رژيم منتظر احكام سنگين و اعدام هستند، مردم ايران نيازي به اهداء جايزه ي نوبل شما ندارند، بلكه نياز به دستورالعمل شما دارند.
بياييد تاريخ را به نام خود ثبت كنيد؛
***
برخي از تحريم هايي كه اين جانب مفيد براي مردم ايران مي دانم و به استراتژي رژيم لطمه مي زند، به قرار زير است:
1) محكوميت فوري و بي قيد و شرط جمهوري اسلامي ايران در سازمان ملل متحد و اخراج سريع لاريجاني، نماينده ي حقوق بشر رژيم از اين سازمان؛
2) محدود و حتي بلوكه كردن دارايي ها و فعاليت اعضاي "دفتر حفظ منافع جمهوري اسلامي) در واشنگتن و پيگرد قانوني عوامل پول شويي ها و رشوه گيري هاي آنها؛
3) توجيه مديران وبسايت هاي مختلف اينترنتي از جمله سايت هاي اجتماعي: فيس بوك، تويتر، يوتيوب، ياهو، گوگل و... براي دفاع از حقوق شهروندي مردم ايران و عدم اجازه دسترسي و دستبرد عوامل و جاسوسان رژيم به اطلاعات سري مبارزان ايراني. و نيز محدود و محكوم كردن شركت هايي كه خدمات الكترونيكي و ابزار كنترل و شنود به حكومت ايران مي فروشند. مثل "نوكيا و زيمنس"؛
4) محدود و حتي قطع كردن پخش كانال هاي جمهوري اسلامي از روي ماهواره هايي چون هاتبرد، عرب ست، يوتل ست و...  كه نقش مهمي در پول شويي و فساد اقتصادي دارند. كانال هايي نظير: پرس تي وي و العالم (هر كدام داراي دو فركانس بر روي ماهواره هاتبرد و عرب ست هستند) كه كار اصليشان نشر دروغ و گسترش نفوذ جمهوري اسلامي در مدياها است. و نيز شبكه هاي موسوم به مذهبي مثل: سلام تي وي، ولايت، امام حسين، امام رضا، اسلام، قرآن و... (هركدام داراي يك فركانس بر روي ماهواره هاتبرد مي باشند) و نيز شبكه هاي فارسي زبان ديگري چون فارسي1(داراي يك فركانس بر روي ماهواره هاتبرد)  و آي آر آي بي( داراي چهار فركانس و به دو زبان) كه به وسيله ي عوامل رژيم اداره مي شوند؛
5) محدود كردن و يا هشدار دادن به كانال هايي نظير: صداي امريكا كه مطابق با ميل رژيم و نيز اپوزيسيون موسوم به اصلاح طلبان (كه در واقع ادامه گر همان رژيم هستند) عمل مي كنند و در عوض تامين شرايط مطلوب براي دريافت فركانس تلويزيون هاي فارسي زبان واقعي مثل پارس و كانال يك كه صداي اپوزسيون واقعي و ضد تماميت رژيم هستند؛
6) محدود كردن و حتي اجازه ندادن به ورود عوامل جمهوري اسلامي مثل احمدي نژاد و متكي (به سازمان ملل و نيويورك) و عدم صدور رواديد (ويزا) براي آنها و بلوكه كردن دارايي هاي عوامل رژيم در بانك هاي معتبر امريكا
7) عدم توجه به اصلاح طلباني كه در واقع خواهان ماندگاري رژيمي هستند كه سي و يك سال است جنايت مي كند (و من پيشتر به گوشه اي از اين جنايات اشاره كردم)؛
***
سخن آخر، آقاي اوباما، شمايي كه انسان كتفكر و با فرهنگي هستيد؛ ما ايراني ها با هيچ كس سر دشمن نداريم و در عين حال يك ايران آزاد و سكولار مي خواهيم.
بشنويد، صداي اپوزيسيون واقعي را؛
شما را به همان بيت شعر سعدي كه بر سردر سازمان ملل نوشته شده، ارجاء مي دهم:
بني آدم اعضاي يك ديگرند
كه در آفرينش ز يك گوهرند
 
***
پاينده ايران
ما هستيم
  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر